عکاسی حرفه ساده ای نیست تا بتوان به سادگی آن را انجام داد و نیاز است تا براساس المان ها و روش هایی آن را پیش برد. این حرفه همیشه طرفدارانی داشته و همین امر موجب شده تا آموزش های مختلفی از این حرفه در سطح اینترنت وجود داشته باشد.
یکی از فاکتورهایی که نمیتوان نقش آن را در زیباتر و حرفهایتر به نظر رسیدن عکسها انکار کرد کادربندی عکس است. بیشتر افرادی که تازه وارد عکاسی شدهاند یا دوربینی خریدهاند دوست دارند از همه چیز و همهجا عکاسی کنند و وقت چندانی را صرف برنامهریزی و کادربندی عکس هایشان نمیکنند. ولی اگر کمی در عکاسی تجربه داشته باشید میدانید که برای ثبت هر عکس، زمان، تفکر، تلاش و صبر زیادی صرف شده است. عکاسی بارداری در آتلیه بارداری فقط هدایت دوربین به سمت سوژه و فشردن دکمهی شاتر نیست.
ولی برای ثبت عکسهای بهتر نیز نیازی نیست تمام فکر و وقت خود را صرف عکاسی کنید. بههرحال خیلی از افراد زندگی پر دغدغه و شلوغی دارند و ممکن است به عکاسی به شکل تفریح و سرگرمی نگاه کنند. با در نظر گرفتن این موضوع، در این مطلب چند توصیه برای کادربندی عکس را ارائه دادهایم تا بتوانید به عکسهایتان ظاهری حرفهایتر بدهید و خودتان از دیدن آنها لذت بیشتری ببرید. با پیکسل همراه باشید:
کادر را پر کنید
عکاسان تازهکار معمولاً یا فضای خالی زیادی را در عکس جای میدهند یا عکسهایشان بیش از حد شلوغ هستند. به همین دلیل عناصر موجود در پسزمینه و پیشزمینه با سوژهی اصلی در جذب نگاه بیننده رقابت میکنند.
با پر کردن کادر از سوژه میتوانید این مشکل را برطرف کنید. به عکس زیر نگاه کنید. عکاس با پر کردن فریم از چهرهی کودک هیچ راهی جز تمرکز بر روی کودک باقی نگذاشته است. از طرفی، به دلیل نزدیک بودن به سوژه حسی صمیمی و دوستانه را نیز ایجاد کرده است که با سوژه هماهنگی دارد.
البته کادربندی عکس با پر کردن فریم تنها برای پرتره کاربردی نیست، بلکه میتوانید آن را برای مناظر، عکاسی خیابانی، حیاتوحش و … نیز استفاده کنید. در واقع با پر کردن فریم آنچه را که مهم نیست از جلوی دید بیننده حذف میکنید.
در اهمیت سوژه مبالغه کنید
زمانی که سوژهی خود را تعیین کردید، زمان این است که سوژه را به مهمترین عنصر در عکس تبدیل کنید. برای مثال، وقتی از مناظر عکاسی میکنید، عناصری را به کار بگیرید که حسی از مقیاس و فضا ایجاد میکنند. در عکس زیر، با جای دادن یک انسان در عکس، عظمت و ابعاد آبشار بهتر نمایان شده است.
میتوانید با استفاده از کنتراست نیز به اهمیت سوژه بیفزایید. در این مورد نیز لباس تیرهی مرد با روشنایی آب کنتراست زیبایی را ایجاد کرده است. همین موضوع نگاه بیننده را به نسبت پیکر انسان با آبشار جذب میکند.
همچنین میتوانید از زاویهی دید نیز برای جلبتوجه بیننده استفاده کنید. در عکس زیر، زاویهی تند درختها، بر روی ارتفاع بلند آنها تأکید میکند. میتوانید از زاویهی عکاسی پایین برای اغراق در ابعاد سوژه و نشان دادن جزئیات بیشتر نیز استفاده کنید.
به عکسهایتان عمق ببخشید
یکی از چالشهای عکاسی این است که سعی دارید فضایی سهبعدی را بر روی یک رابط دوبعدی به نمایش بگذارید، بهگونهای که همچنان حسی سهبعدی داشته باشد.
یکی از راههای انجام این کار این است که از عناصری استفاده کنید که به عکس عمق میبخشند. برای مثال استفاده از پیشزمینهی مناسب میتواند به عکس عمق ببخشد و فضای سهبعدی را بهتر تعریف کند. در عکس زیر، جایگذاری گوزن در پیشزمینه به ما کمک میکند فاصلهی واقعی کوههای دوردست را بهتر درک کنیم.
همچنین رابطهی پیشزمینه با پسزمینه به بیان داستانی بصری در مورد گوزن کمک میکند. ما میدانیم که در سرزمینی پهناور تنها است.
ثبت پیشزمینهای چشمنواز بهخصوص در عکاسی از مناظر بسیار کاربردی است. به طور مثال در عکس زیر، سنگهای پایین کادر با رنگهایشان چشم را به سمت داخل کادر جذب میکنند. همچنین به دلیل اینکه عکس با لنز واید گرفته شده است این حس را به بیننده میدهد که در ساحل دریاچه ایستاده است و منظره را تماشا میکند.
در مناظری مانند عکس بالا، پیشزمینهی جذاب، در کنار استفاده از لنز واید به خلق عکسی زندهتر کمک میکنند.
از نور مناسب بهره بگیرید
حتماً میدانید که عکاسی هنر ثبت نور است؛ و البته حتماً میدانید که برخی از نورها از آنهای دیگر بهتر هستند. وقتی بحث بهترین نورپردازی میشود بسیاری از عکاسان نور طبیعی را به نور مصنوعی ترجیح میدهند. دلایل زیادی هم برای این موضوع وجود دارد، ولی دلیل اصلی این است که کیفیت نور طبیعی معمولاً بهتر است.
ولی حتی در طبیعت نیز نور میتواند کیفیتهای مختلفی داشته باشد. نور وسط روز، بسیار شدید و خشن است و معمولاً برای خلق عکسهای باکیفیت مناسب نیست.
ولی نور ابتدا و انتهای روز یا ساعات طلایی نرم و گرم است و به شما کمک میکند عکسهای چشمگیری مانند عکس زیر را خلق کنید.
البته شاید همیشه وقت نداشته باشید تا غروب آفتاب صبر کنید. در این موارد میتوانید از سایهها برای عکاسی استفاده کنید. به طور مثال سوژه را در سایهی درختی قرار دهید. بهاینترتیب نور نرمتری را برای عکاسی در اختیار خواهید داشت.
با روش های فوق کادربندی بسیار آسان بوده و سختی به دنبال ندارد.
منبع:
اعداد دیافراگم لنز بسیار متعدد هستند و ساده نیست بتوان تمام آنها را حفظ کرد و به کار گرفت. یک دوربین عکاسی نوزاد در آتلیه نوزاد باید در این زمینه مسلط باشد تا بتواند عملکرد خوبی از خود نشان دهد. زیرا عدم دانستن و حفظ اعداد می تواند مشکلاتی را برای افراد به دنبال داشته باشد.
آیا به صورت ذهنی میدانید که F/2.8 چند برابر F/5.6 نور را به سنسور میرساند؟ آیا میدانید عدد دیافراگم بعد از ۱۱ چیست؟ با این فرمول ریاضی ساده میتوانید به راحتی تمام اعداد دیافراگم لنز را حفظ کنید و رابطهی آنها با یکدیگر را نیز یاد بگیرید.
پاسخ سوالی که در بالا مطرح کردیم این است که F/2.8 چهار برابر نور بیشتر را نسبت به F/5.6 به سنسور میرساند، زیرا گشودگی آن ۲ استاپ بیشتر است. همانطور که در چارت پایین خواهید دید برای حفظ کردن استاپهای کامل و اعداد دیافراگم لنز کافی است عدد ۱ و ۱٫۴ را به خاطر بسپارید. توجه داشته باشید که هر چه عدد دیافراگم کوچکتر باشد نور بیشتری را عبور میدهد و بالعکس.
مضارب ۱ و ۱٫۴ در عدد ۲ را محاسبه نمایید و اعداد به دست آمده را از ۱۰ به بالا گرد کنید. به این ترتیب به اعداد زیر دست پیدا خواهید کرد:
۱,۲,۴,۸,۱۶,۳۲,۶۴
۱٫۴, ۲٫۸,۵٫۶,۱۱٫۲(۱۱),۲۲٫۴(۲۲),۴۴٫۸(۴۵)
حالا این اعداد را به صورت یکی در میان در کنار هم قرار دهید. در این چارت هر عدد نسبت به عدد قبلی دو برابر نور کمتر را عبور میدهد. به طور مثال دیافراگم ۲ نسبت ۱٫۴ دو برابر نور کمتر را عبور میدهد، بنابراین ۵٫۶ شانزده برابر نور کمتری را نسبت به ۱٫۴ عبور میدهد.
امیدواریم که توانسته باشیم با ارائهی این چارت به درک بهتر نوردهی و دیافراگم کمک کرده باشیم. حالا که به خوبی با میزان تاثیر دیافراگم بر روی نوردهی آشنا شدید میتوانید آن را به شکلی بهینهتر در ترکیب با سرعت شاتر و ایزو مورد استفاده قرار دهید.
با توجه به این راهنما به سادگی می توانید اعداد را حفظ کنید.
منبع:
به طور کلی لنزهای سینمایی هزینه های بیشتری در مقایسه با لنزهای معمولی و مصارف عمومی دارند. البته تنها لنزهای سینمایی قیمت بالا نداشته بلکه دوربین های سینمایی نیز قیمت بالایی را به دنبال دارند و ارزان قیمت نیستند.
اگر از علاقمندان به عکاسی و فیلمبرداری و یا مشتریان ثابت پیکسل بوده باشید، حتما به بخشی از وبسایت فروشگاه که به دستهی لنزهای سینمایی اختصاص پیدا کرده سری زدهاید. بخشی که مختص لنزهایی با ظاهر خاص و قیمتی بسیار گرانتر از لنزهای عکاسی نوزاد در آتلیه نوزاد است. لنزهایی که معمولاً روی کاغذ برتری آنچنانی نسبت به لنزهای رایج عکاسی ندارند، اما آیا اگر این تفاوت قیمت غیرمنطقی بود، کسی چنین پولی برای خرید آنها پرداخت میکرد؟
در اینجا قصد داریم منطق و علت این تفاوت قیمت و تفاوت این لنزها با لنزهای رایج را شرح دهیم.
تفاوت و کیفیت ظاهری
اگر یک لنز سینمایی را از نزدیک ببینید هم این تفاوت براحتی قابل درک است. گرچه یک ظاهر خوب متضمن کارایی بهتر نیست.
آنچه که بیشاز هرچیز ظاهر یک لنز سینمایی را از یک لنز عکاسی متمایز میکند، وجود شیارهای روی رینگ تنظیم فوکوس و دیافراگم است که مطابق با استانداردهای رایج وسایل جانبی مربوط به این کار است.
در لنزهای عکاسی رایج این کار بصورت خودکار و یا با لمس مستقیم رینگ فوکوس توسط عکاس صورت میگیرد، اما در سینما این مورد از پیش برنامه ریزی میشود و در زمان مقرر معمولاً توسط یکی از دستیاران تصویر انجام میشود. ضمن اینکه رینگهای موجود روی لنزهای سینمایی به نرمی رینگ لنزهای عکاسی نیستند و دقیقاً در محل تنظیم شده قرار میگیرند.
البته با کمی هزینه و نصب حلقههای مخصوص روی لنزهای عکاسی هم امکان تطبیق این لنزها با وسایل جانبی لنزهای سینمایی وجود دارد.
در بدنه این لنزها خبری از قطعات پلاستیکی سبک نیست، بهمین دلیل گاهی یک لنز سینمای با وزن ۲ کیلوگرم هم با عنوان “لنز سبک وزن” معرفی میگردد.
یکی دیگر از تفاوتهای موجود روی لنزهای سینمایی درج دقیق فاصله نفطهی فوکوس روی لنز است. وجود این مورد شاید امروزه و با امکان نصب نمایشگرهای باکیفیت روی دوربینهای سینمایی آنچنان ضروری بنظر نرسد، اما هنگامی که صحبت از فیلمبرداری با نگاتیو و عدم امکان بررسی تصویر در حال ضبط توسط دستیار از طریق چشمی (که آنهم آنچنان قابل اعتماد نیست) باشد، اهمیت تعیین دقیق فاصلهی سوژه از لنز برای طبیق با ارقام درج شده روی لنز جهت دستیابی به فوکوس دقیق مشخص میشود.
تفاوت در معیارهای سنجش
شاید برای شما جالب باشد که بدانید چرا از واحد فوت برای اندازهگیری فاصله نقطه فوکوس و از کلمه T به جای f برای میزان نوردهی استفاده میشود؟
بدلیل تفاوت واحدهای رایج در امریکا و دیگر نقاط جهان و همچنین تولید تجهیزات سینمایی در این کشور، استفاده از واحدهای اندازه گیری امریکایی روی لنزها، مثل درج واحد “مایل بر ساعت” بجای “کیلومتر بر ساعت” دور عقربه سرعتسنج اتومبیلها چیز عجیبی نیست. ضمن اینکه هر فوت تقریباً معادل یک سوم متر میباشد و همین مساله باعث میشود که اعداد صحیح دقیق تری برای درج فاصله فوکوس روی لنز درج شود.
گرچه استفاده از واحد اندازهگیری “متر” در کنار فوت، روی بعضی از لنزهای عکاسی صورت گرفته، اما در مورد لنزهای سینمایی معیار رایج فوت است.
اما چرا روی لنزهای سینمایی بجای درج f برای حدود گشادگی دیافراگم از حرف T استفاده میشود؟
بطور خلاصه f یک معیار نظری است که صرفاً از طریق محاسبه اعداد مربوط به تقسیم فاصله کانونی بر قطر مؤثر لنز به دست میآید، اما T یک معیار عملی و نشانگر آن مقدار نوریست که در عمل از عدسیهای لنز عبور میکند و به سنسور میرسد. برای مثال وقتی شما دو لنز ۵۵ و ۸۵ میلیمتری زایس با f1.4 را با هم مقایسه میکنید، گرچه f هردو مشابه است اما مقادیر انتقال نور (transmit values) آنها متفاوت است و در لنز ۵۵ برابر با T1.5 و در لنز ۸۵ برابر با T1.7 است.
دو لنز زایس با F-stop برابر و T-stop متفاوت
اگر علاقمند به لنزها و مقایسه آنها در سایتهایی مثل DxoMark باشید، باید به شما بگویم که مقدار Transmission درج شده در مقایسه های این سایت دقیقاً اشاره به همین مورد دارد و جالب اینجاست که میتوانید رابطه معناداری بین این عدد و قیمت و کیفیت لنزهای عکاسی بیابید.
تعداد تیغهی بیشتر دیافراگم
این مورد مختص لنزهای سینمایی نیست و در لنزهای گرانقیمتتر عکاسی هم وجود دارد.
تعداد بیشتر تیغههای دیافراگم موجب میشود منابع نور در تصاویر بهتر دیده شوند. برای مثال زمانی که مستقیماً از منبع نور تصویر میگیرید، تعداد خطوط نور حول منبع نور برابر با تعداد تیغه های دیافراگم لنز است و در تصاویر با پس زمینه تاریکتر هم در صورت بسته تر بودن دریچه دیافراگم، منابع نور موجود در پسزمینهی مات (بوکه) گردتر به تصویر کشیده خواهد شد و بصورت چند ضلعی دیده نمیشوند.
تاثیر تعداد تیغهی دیافراگم روی تصویربرداری از منبع نور
تاثیر تیغهی بیشتر دیافراگم لنز روی بوکه
طراحی نوری پیشرفته
این لنزها معمولاً با دست و توسط تکنسینهای باتجربه مونتاژ میشوند و در برخی موارد فقط یک نفر از آغاز تا پایان این فرآیند را برعهده دارد که این یکی از دلایل قیمت بالاتر آنهاست.
در سینما قطعاً وجود گردوغبار یا کوچکترین ایراد در لنز در تصویر نهایی ثبتشده دیده خواهد شد. وقتی عکس میگیرید با یک فریم که معمولاً آن را در ابعاد کمتر از یک متر چاپ خواهید کرد و براحتی قابل ویرایش است سروکار دارید. اما در سینما در هرثانیه با ۲۴ فریم که قرار است در ابعادی بسیار بزرگتر و روی پرده نمایش داده شوند مواجه هستید! پس وجود کوچکترین ایراد در تصویر از نظرها پنهان نمیماند و وجود اشکال در لنز یعنی وارد آمد خسارت سنگین به خروجی کار.
امکان تغییر فاصله کانونی هم دلیلی برای گرانتر بودن هر نوع لنززوم عکاسی یا سینمایی است. اما آنچه که در سینما از اهمیت بالایی برخوردار است و لنزهای سینمایی دارای فاصله کانونی متغیر را گرانتر میکند، تغییر نکردن نقطه فوکوس در تمامی فواصل کانونی است. در عکاسی بدلایلی که پیش از این ذکر شد و وجود فوکوس خودکار و امکان تشخیص سوژه توسط دوربین، وجود چنین دقتی دارای اهمیت نیست.
لنز عکاسی برای دوربین سینمایی، دوربین عکاسی برای فیلم سینمایی
آنچه که گفته شد به معنای عدم امکان استفاده از لنزهای عکاسی بر روی دوربین سینمایی یا ضرورت استفاده از لنزهای سینمایی برای کارهای حرفهای نیست.
یک دوربین کاملاً حرفهای سینمایی بهمراه یک لنز عکاسی رایج
حقیقت این است که گرچه یک لنز سینمایی بطور میانگین ۱۵ برابر گرانتر از یک لنز مشابه عکاسی است، اما هرگز ۱۵ برابر وضوح بیشتر در اختیار کاربر قرار نمیدهد.
جدا از تفاوتهایی که ذکر شد، در واقع وقتی از تفاوت “کیفیت تصویر” خروجی لنزهای عکاسی باکیفیت و لنزهای سینمایی حرف میزنیم، از فرق بین خوب و خوبتر صحبت میکنیم که در صورت عدم وجود وسواسهای رایج در یک کار سینمایی، فرق چشمگیری (حداقل در حد تفاوت قیمت لنزها) در خروجی کار مشاهده نخواهد شد.
لنزهای سینمایی هزینه بر هستند و نمی توان آنها را با قیمت کم خریداری کرد.
منبع:
شرکت های بسیاری هستند که در صنعت تولید دوربین فعالیت می کنند. از جمله آنها باید به نیکون، کانن، الیمپوس، سونی و چندی دیگر اشاره کرد. در این بین هاسلبلاد نیز دیگر برند مطرح بوده که تولید دوربین حرفه ای و گران قیمتی را در سبد محصولات خود دارد.
هاسلبلاد یکی از خوشنامترین سازندگان دوربینها، تجهیزات و اسکنرهای عکاسی است که در گوتنبرگ سوئد واقع شده است. این کمپانی بیشتر به دلیل دوربینهای قطع متوسط که از جنگ جهانی دوم تاکنون تولید میکند شناخته میشود و وقایع قابلتوجهی مانند تأمین دوربینهای برنامهی آپولو را در فهرست افتخارات خود دارد.
<>
این کمپانی کار خود را با نام F.W.Hasselblad and Co. بهعنوان یک شرکت تجاری در سال ۱۸۴۱ شروع کرد. پایهگذار آن Fritz Wiktor Hasselblad نام داشت. پسر Fritz به نام Arvid Viktor Hasselblad به عکاسی بارداری در آتلیه بارداری علاقهی زیادی داشت و بخش عکاسی را در کمپانی پایهگذاری کرد. از او نقل شده است که گفته بود «قطعاً فکر نمیکنم پولی از این کار در بیاوریم، ولی حداقل عکسهای خودمان را مجانی میگیریم»
در سال ۱۸۷۷، درحالیکه Arvid در ماهعسل به سر میبرد با George Eastman، پایهگذار Eastman Kodak ملاقات کرد. متعاقباً در سال ۱۸۸۸ هاسلبلاد تبدیل به تنها پخشکنندهی محصولات Eastman در سوئد شد. هاسلبلاد بهقدری در کار خود موفق بود که از سال ۱۹۰۸ شروع به فروش محصولات Eastman تحت نام یکی از زیرمجموعههای خود کرد. این بخش پخش و فروش محصولات کداک Fotografiska AB نام داشت.
مدیریت کمپانی نهایتاً به دست Erik Hasselblad پسر Arvid و نوهی Fritz افتاد. او میخواست پسرش Victor دانش بهتری از دوربینها داشته باشد. به همین دلیل او را در سال ۱۹۲۴ درحالیکه ۱۸ سال سن داشت به دِرسدن آلمان فرستاد. در آن زمان دِرسدن مرکز صنایع اپتیکی جهان به شمار میرفت.
Victor چندین سال را به یادگیری و کار در پروژههای مختلف عکاسی در اروپا و آمریکا گذراند. ولی زمانی که به سوئد بازگشت به دلیل اختلافاتی که با پدرش داشت، کمپانی او را ترک کرده و لابراتوار و فروشگاه خود را با نام Victor Foto پایهگذاری کرد. از این پس تاریخ واقعی دوربینهای ساخت هاسلبلاد آغاز میشود که میتوانید در ادامه بهصورت مختصر با مهمترین آنها آشنا شوید:
جنگ جهانی دوم
طی جنگ جهانی دوم ارتش سوئد به یک دوربین سالم جاسوسی که بر روی یک هواپیمای سقوط کردهی آلمانی نصب شده بود دست پیدا کرد. دولت سوئد متوجه شد که یک دوربین هوایی میتواند تا چه حد کاربردی باشد و تصمیم گرفتند دوربین مشابهی را تولید کنند.
به همین دلیل در بهار سال ۱۹۴۰ به سراغ Victor Hasselblad رفتند تا به آنها در ساخت چنین دوربینی کمک کند. در آوریل همان سال Victor لابراتواری را در یک کارگاه خودرویی پایهگذاری کرد و بعد از ظهرها به کمک مکانیک کارگاه و برادرش بر روی طراحی دوربین HK7 کار میکردند.
در اواخر سال ۱۹۴۱، این پروژه بیش از ۲۰ کارمند داشت و نیروی هوایی سوئد درخواست ساخت دوربین دیگری را هم به آنها داد. آنها دوربینی میخواستند که نگاتیوهای بزرگتری داشته باشد. مدل بعدی که بر اساس این درخواست ساخته شد SKa4 نام داشت. بین سالها ۱۹۴۱ و ۱۹۴۵ این پروژه ۳۴۲ دوربین را برای ارتش سوئد تولید کرد.
در ضمن در سال ۱۹۴۲ پدر Victor، Karl درگذشت و کنترل کمپانی Hasselblad به دست Victor افتاد. او در مدت جنگ به غیر از دوربین، ساعت نیز تولید میکرد.
۱۹۴۵
با پایان جنگ، تولید ساعت ادامه پیدا کرد و محصولاتی مانند پروجکشن اسلاید و قطعات خودرو نیز به محصولات کمپانی اضافه شدند. ولی آرزوی Victor ساخت دوربینهای باکیفیت برای بازار غیرنظامی بود. به همین دلیل کار بر روی یک دوربین جدید آغاز شد.
۱۹۴۸
<imgsrc=”https://akasee.ir/wp-content/uploads/2018/03/1600F.jpg”>
اولین دوربین غیرنظامی هاسلبلاد به نام ۱۶۰۰F عرضه شد. این دوربین از نوع ۶×۶ بود و از لنزهای کداک استفاده میکرد. با توجه به سابقهی هاسلبلاد در ساخت ساعت، طراحان این کمپانی دوربینی پیچیده ولی ظریف را طراحی کرده بودند که چندان قابلاعتماد و سرسخت نبود. به همین دلیل در تعداد بسیار محدودی به فروش رسید.
۱۹۵۰
نسخهی دوم از ۱۶۰۰F عرضه شد که بهمراتب قابلاعتمادتر بود و فروش بسیار بیشتری را نیز تجربه کرد.
۱۹۵۳
در این سال مدل بهبودیافتهی ۱۰۰۰F عرضه شد.
۱۹۵۴
۱۰۰۰F با لنز ۳۸ میلیمتری Biogon که توسط زایس طراحی و ساخته شده بود جفت شد تا SWA یا Super Wide Angle شکل بگیرد. در همین سال هاسلبلاد دو محصول خود را به نمایشگاه Photokina برد و مجلهی آمریکایی Modern Photography نقدی بسیار مثبت را در مورد ۱۰۰۰ F نوشت. آنها بیش از ۵۰۰ حلقه فیلم را در آن جای دادند و عکاسی کردند و حتی دو بار آن را به زمین انداختند و دوربین همچنان کار میکرد.
۱۹۵۷
این سال نقطهی عطفی در تاریخ هاسلبلاد بهحساب میآید زیرا در این سال ۱۰۰۰F با مدل ۵۰۰C جایگزین شد. طراحی انقلابی ۵۰۰C شالودهای بود برای محصولات هاسلبلاد طی ۶۰ سال آینده. مدلهای برگرفته از این دوربین تا سال ۲۰۱۳ در خط تولید قرار داشتند.
۱۹۶۰
بخش دوربینهای هاسلبلاد برای اولین بار به سوددهی رسید. تا این زمان پخش و فروش محصولات کداک بود که کمپانی را سودده نگه میداشت.
۱۹۶۲
ناسا شروع به استفاده از دوربینهای هاسلبلاد در مأموریتهای فضایی آپولو کرد و تغییراتی را در طراحی دوربین خواستار شدند.
۱۹۶۵
نتیجهی درخواستهای ناسا دوربینی شد به نام ۵۰۰EL. این دوربین اولین دوربین موتوردار جهان بود. استفادهی ناسا از دوربینهای این کمپانی موجب خوشنامی هرچه بیشتر آن شده بود.
۱۹۶۶
به لطف موفقیت زیاد بخش دوربین، هاسلبلاد قسمت خردهفروشی و پخش لوازم عکاسی (Fotografiska AB) را به کداک فروخت. طی سالهای آینده همکاری نزدیک هاسلبلاد با ناسا ادامه پیدا کرد.
۱۹۷۶
Victor هاسلبلاد را به یک کمپانی سرمایهگذاری سوئدی به نام Safvean AB فروخت.
۱۹۷۷
سری دوربینهای ۲۰۰۰ با شاتر سطح کانونی معرفی شدند. این سری از دوربینها قرار بود دارای نوردهی تمام خودکار باشند. البته مدل ۲۰۰۰FC به دلیل اینکه بین سیستم الکترونیکی و الکترومکانیکی شک وجود داشت بدون سیستم نوردهی خودکار عرضه شد.
۱۹۷۸
Victor Hasselblad درگذشت و بیشتر ثروت خود را به بنیاد هاسلبلاد بخشید.
۱۹۸۴
Hasselblad AB برای فروش عام گذاشته شد و ۴۲٫۵ درصد از سهام آن در بازار سهام سوئد به فروش رسید.
۱۹۸۵
کمپانی Swedish corporation Incentive AB موفق به خرید ۵۸٫۱ درصد از سهام هاسلبلاد شد. این کمپانی در سال ۱۹۹۱ بقیهی سهام هاسلبلاد را نیز خرید تا بار دیگر به یک کمپانی سهام خاص تبدیل شود.
۱۹۹۱
سری ۲۰۰ با شاتر صفحه کانونی خودکار معرفی شد.
۱۹۹۶
هاسلبلاد بار دیگر فروخته شد. مالکان جدید UBS، Cinven و مدیریت هاسلبلاد بودند.
۱۹۹۸
هاسلبلاد شروع به فروش دوربینی به نام XPan کرد. این دوربین توسط فوجی طراحی شده بود و در ژاپن ساخته میشد.
۲۰۰۲
در این سال سری دوربینهای H-System معرفی شدند و دوربینهای اولیهی کمپانی به افتخار Victor به V-system تغییر نام دادند. سری H تغییر بزرگی در محصولات هاسلبلاد را رقم زد. آنها فرمت نگاتیو مربع هاسلبلاد را کنار گذاشتند و به سراغ فیلمهای ۶×۴٫۵ سانتیمتری و سری جدیدی از لنزها رفتند. ولی مدیریت کمپانی اعتقادی به ورود به بازار دیجیتال نداشت و معتقد بودند برای آنها سوددهی نخواهد داشت.
۲۰۰۳
گروه Shriro عمدهی سهام هاسلبلاد را خریداری کردند.
۲۰۰۴
گروه Shriro کمپانی Imacon که تولیدکنندهی بکها و اسکنرهای دیجیتال بود را خریداری کرد تا پروژهی دوربینهای دیجیتال هاسلبلاد را آغاز کنند و اشتباه مالکین قبلی را جبران نمایند. در همین سال دوربین H1D با بک دیجیتال ۲۲ مگاپیکسلی Imacon iXpress معرفی شد. این دوربین اولین Integrated DSLR کمپانی بهحساب میآید.
۲۰۰۵
دوربینهای H2 و H2D با اصلاحاتی معرفی شدند.
۲۰۰۶
H3D با عملکردهای نرمافزاری جدید معرفی شد که هماهنگی بهتری را بین دوربین، منظرهیاب و بک دیجیتال ایجاد میکرد. دو دوربین قبلی H1 و H2 در واقع برای فیلم طراحی شده بودند و عملکرد یکپارچهی H3D را نداشتند.
۲۰۰۷
مدل H3DII با سازگاری بهتر بین دوربین و سنسور معرفی شد، ولی دیگر قابلیت استفاده از بکهای فیلم را نداشت. این دوربین در مدلهای H3DII-31، HD3II-39 و HD3II-50 عرضه شد.
۲۰۰۹
هاسلبلاد دوربین H4D را معرفی کرد. این دوربین شامل مدلهای H4D-31، H4D-40، H4D-50، H4D-50MS، H4D-60 و H4D-200MS میشود.
۲۰۱۱
مدل H4X جایگزین دوربینهای H1، H2 و H2F شد.
۲۰۱۲
ششمین نسل از دوربینهای Integrated DSLR با نام H5D معرفی شد. این دوربین شامل مدلهای H5D-40، H5D-50، H5D-50MS، H5D-60 و H5D-200MS میشود.
۲۰۱۴
هاسلبلاد دوربین H5D-50C را معرفی کرد. این مدل اولین دوربین قطع متوسط با سنسور CMOS بود.
۲۰۱۴
مدل H5X برای جایگزینی H4X معرفی شد.
۲۰۱۶
در آوریل ۲۰۱۶، هاسلبلاد سری دوربینهای H6D را در دو مدل H6D-50C و H6D-100C معرفی کرد.
هاسلبلاد اولین دوربین قطع متوسط بدونآینهی خود را معرفی کرد. این دوربین X1D-50C نام دارد و آغازگر سری جدیدی با نام XCD-System است. این دوربین که ابعادی مشابه دوربینهای DSLR فولفریم دارد از سنسور قطع متوسط ۴۳٫۸×۳۲٫۹ میلیمتری از نوع CMOS بهره میگیرد.
تاریخچه هاسلبلاد بسیار بزرگ است و نشان از مطرح بودن آن دارد.
منبع:
عکاسی حرفه ای جذاب و هنری بوده و برای فعالیت در آن باید مهارت و خلاقیت بالایی از خود نشان دهید در غیر این صورت نمی توانید سوژه های ناب و جذابی داشته باشید تا بتواند اثرگذاری بالایی داشته باشد. گذشته از آن وجود ابزارهای لازم نیز دیگر موضوع موردنیاز است.
تعطیلات تابستان زمان مناسبی برای مسافرت هستند و مسافرتها فرصت بسیار خوبی برای عکاسی بهحساب میآیند. ازآنجاییکه بسیاری از هموطنان سواحل زیبای دریای خزر در شمال و خلیجفارس و دریای عمان در جنوب کشور را بهعنوان مقصد خود انتخاب میکنند تصمیم گرفتیم چند توصیه برای عکاسی از دریا را ارائه کنیم.
<>
البته بسیاری از این توصیهها برای عکاسی از دریاچههای کوچک و حتی رودخانهها نیز کاربردی هستند. با پیکسل همراه شوید:
بسیاری از عکاسان تازهکار ممکن است سهپایه را ابزاری بیهوده به شمار بیاورند. ولی در واقع سهپایه ابزاری بسیار ضروری است، زیرا نهتنها به شما امکان استفاده از سرعتهای شاتر طولانی را میدهد، بلکه موجب میشود زمان بیشتری را صرف کرده و به عکسی که میخواهید بگیرید بیشتر فکر کنید. سهپایههایی که امکان تنظیم در ارتفاع پایین را دارند میتوانند بسیار کاربردی باشند، زیرا عکسهایی که از نزدیکی زمین گرفته میشوند ظاهری دراماتیکتر را ایجاد میکنند.
پس از اینکه دوربین را بر روی سهپایه نصب کردید زمانی را صرف تنظیم کادربندی کنید. به کل کادر توجه کنید، ببینید چه عناصری در عکس شما دیده میشوند و چه عناصری را بهتر است از عکس حذف کنید یا آنها را در کادر قرار دهید.
فقط مراقب باشید که سهپایهی خود را در چه جایی قرار میدهید. حتماً مطمئن شوید که سهپایه تعادل مناسبی داشته باشد تا دوربین عزیزتان داخل آب یا بر روی ماسهها نیفتد. همچنین پس از اینکه عکاسی در کنار دریا به پایان رسید سهپایهی خود را بهخوبی بشویید تا نمک و ماسه موجب خرابی آن نشوند.
در اکثر انواع عکاسی این مورد از توصیههای اصلی ما است. از پایینترین حساسیت سنسور دوربین استفاده کنید، زیرا کمترین مقدار نویز را تولید میکند. همچنین برای سرعت شاتر طولانی نیز مورد نیاز است. پس ایزویی بین ۵۰ تا ۲۰۰ را انتخاب کنید.
اگر میخواهید سطح دریا تار و پنبهای دیده شود نیاز است که از سرعتهای شاتر طولانی استفاده کنید. برای به دست آوردن افکت مورد نظر نیاز است که سرعت شاتر را بر روی ۲/۱ تا ۱۰ ثانیه تنظیم کنید. اگر با انتخاب چنین سرعتهایی نوردهی بیش از حد زیاد است دو راه دارید. میتوانید صبر کنید تا هوا کمی تاریکتر شود یا از فیلتر ND استفاده کنید.
فیلترهای ND مانند یک شیشهی سیاه به نظر میرسند و در انواع مختلف از یک تا ۱۰ استاپ یا بیشتر در دسترس هستند. همچنین میتوانید از انواع متغیر نیز استفاده کنید. با استفاده از فیلترهای ND میتوانید میزان نوری را که به سنسور میرسد کاهش دهید تا از سرعت شاترهای طولانیتری استفاده کنید.
برای به دست آوردن افکت مناسب میتوانید با توجه به میزان تلاطم آب از سرعت ۱۵/۱ ثانیه شروع کنید و سپس سرعتهای کندتر را امتحان کنید تا به ظاهر مورد نظرتان برسید.
البته در نهایت دید هنری شما تعیینکننده خواهد بود، موارد زیادی وجود دارند که استفاده از شاتر سریع موجب خلق عکسهای زیبایی شود. بهطور مثال عکاسی از موجهای بزرگ با سرعت شاتر بالا میتواند بسیار جذاب باشد.
مانند بیشتر عکاسیهای منظره، برای عکاسی از دریا نیز بهتر است از دیافراگمهای بسته بین f/8 تا f/11 بهره بگیرید. بهاینترتیب عمق میدان مناسبی را به دست میآورید و اکثر قسمتهای کادر در فوکوس قرار میگیرند. فقط توجه داشته باشید که اکثر لنزها شارپترین تصویر خود را بین f/8 تا f/11 عرضه میکنند. پس دیافراگم را بیش از این نبندید.
همچنین میتوانید با مراجعه به سایتهایی مانند DxOMark از شارپترین دیافراگم لنزتان مطلع شوید.
بهطورکلی بهترین روش استفاده از حالت Manual است. ابتدا ایزو و دیافراگم را تنظیم کنید، سپس سرعت شاتر و فیلتر مورد نظرتان را تعیین کنید.
بهترین روش برای عکاسی با سرعت شاترهای کند، این است که از یک ریموت استفاده کنید تا از لرزش دوربین پیشگیری شود. البته درصورتیکه ریموت ندارید یا آن را فراموش کرده باشید میتوانید از گزینهی تأخیر شاتر در دوربین نیز استفاده کنید.
برای اینکه عکستان جذابتر شود و آسمان با جزئیات بیشتری ثبت گردد میتوانید از فیلترهای Graduated ND استفاده کنید. این گونه از فیلترها در بخش بالایی تیرهتر هستند و برای به دست آوردن نوردهی بهتر میتوانند کاربردی باشند. بهخصوص وقتی هنگام طلوع یا غروب خورشید قصد عکاسی دارید این نوع از فیلترها با تاریکتر کردن آسمان بالانس مناسبی را برقرار میکنند و موجب میشوند بتوانید جزئیات زیبای ابرها و رنگ آسمان را نیز ثبت کنید.
توجه داشته باشید که وسایل الکترونیکی با آب رابطهی خوبی ندارند. مراقب موجهای ناگهانی دریا و خیس شدن دوربین باشید. همچنین مراقب باشید که سهپایهی خود را در مکانی مناسب و محکم قرار دهید تا دوربینتان داخل آب یا بر روی ماسهها نیفتد.
همچنین مراقب سنگهای لغزنده باشید تا بر روی آنها سر نخورید و سلامتی خود را به خطر نیندازید. بهعلاوه دریاهای آزاد مانند خلیجفارس و دریای عمان جزر و مد زیادی هم دارند. ممکن است بر روی تختهسنگ یا مناطق خطرناک دیگری قرار بگیرید و آنقدر با عکاسی کودک در آتلیه کودک مشغول شوید که متوجه پیش آمدن آب نشوید. از افراد محلی در مورد جزر و مد سؤال کنید و در کل حواستان به سطح آب باشد.
در تمامی این نکات باید به توصیه ها توجه شود تا عکاسی زیبایی رقم خورد.
منبع: