آتلیه کودک | آتلیه نوزاد | آتلیه بارداری

آتلیه کودک | آتلیه نوزاد | آتلیه بارداری

آتلیه کودک | آتلیه نوزاد | آتلیه بارداری

آتلیه کودک | آتلیه نوزاد | آتلیه بارداری

نکات مفید برای عکاسی در برف

ممکن است هنگامی‌‌که برف شروع به باریدن می‌کند، فکر کنید زمان مناسبی برای بیرون رفتن و عکاسی در برف نیست، اما باید بگوییم که برعکس است. برف هم مانند باران، می‌تواند شما را با صحنه‌ها و سوژه‌های خاص و زیبا برای عکاسی روبه‌رو کند.آتلیه نوزاد
بااین‌حال، برف چالش‌هایی را هم به‌ همراه دارد و اگر از تکنیک‌های صحیح استفاده نکنید، ممکن است عکس‌های شما بی رنگ‌و رو به نظر برسند. برای رسیدن به شانس بیشتر و موفقیت در این زمینه، نکاتی که در ادامه مطرح می‌شود را بخوانید. عکاسی  نوزاد

عکاسی در برف
1- نور دهی را تنظیم کنید.

برف تا حدی سفید است، بنابراین کلاً پس‌زمینه‌ی عکس‌ها غالب و بازتابنده خواهند بود. برای ثبت عکس‌های عالی، باید این نکته را درنظر بگیرید و نوردهی را تنظیم کنید.
برای نوردهی صحیح، باید به‌طور خاص روی سوژه یا سوژه‌‌هایی که در فریم شما تاریک‌تر هستند نوردهی کنید. پرنده‌ها، افراد و حیوانات همه تاریک‌تر از برف هستند. در بسیاری از موارد، سنجش TTL(از طریق لنز) عکس را خراب می‌کند. نوردهی صحیح‌‌تر در 18% خاکستری است و درنتیجه اگر به سنجش دوربین اعتماد کنید، رنگ‌های سفید تحت نوردهی کم‌تر از حد لازم قرار می‌گیرند.
هنگامی‌که با میزان سفیدی وسیعی در پس‌زمینه عکاسی می‌کنید، باید تنظیماتی را انجام دهید. برای برف سفید درخشان، باید دریچه‌ی دیافراگم را حداقل روی 1/3 از درجه تنظیم کنید. اگر نگاه دقیقی داشته باشید، تأثیر مثبت این تنظیم را می‌بینید.

عکاسی در برف
سنجش

بهتر است خیلی به حالت نورسنجی ماتریسی دوربین اعتماد نکنید. به جای آن، هنگام عکاسی در برف از نورسنج نقطه‌ای استفاده کنید؛ یا اگر از امکان نورسنج نقطه‌ای استفاده نمی‌کنید، از نورسنجی مبتنی بر مرکز استفاده کنید و آن‌را برای مهم‌ترین قسمت تصویر که دقیق‌ترین نوردهی را نیاز دارد به کار ببرید.
اگر قسمت اعظم عکس شما برفی و یخی است، می‌توانید فقط از نورسنجی مبتنی مرکز استفاده کنید. بااین‌حال، به‌خاطر داشته باشید که ممکن است جزئیات غنی و بافت برف را از دست بدهید.
در هرصورت، شما می‌توانید هیستوگرام یا نگاتیو را بررسی کنید و ببینید که آیا قسمت‌های سفید حذف شده‌اند یا خیر. اگر چنین است،‌ نوردهی را تنظیم کنید(سرعت شاتر و/ یا دریچه‌ی دیافراگم) تا میزان حذف‌شدن قسمت‌های سفید را کاهش دهید. حتی در یک روز بارانی هم به خاطر قدرت خورشید ممکن است چنین حالتی اتفاق بیفتد، اما سعی کنید تا جایی‌که ممکن است آن‌را کاهش دهید.

عکاسی در برف
منبع نور

علاوه‌بر جبران f-stop، توجه به منبع یا منابع نور هم ضروری است. به این‌که سوژه‌ی شما نسبت به نور اصلی و نور بازتابی کجا قرار گرفته است توجه کنید. وقتی ناحیه‌ی پشت و جلوی دوربین تحت نور درخشان سفید قرار دارند، سوژه‌ها به آسانی تیره و کم‌نور دیده می‌شوند. این حالت شبیه یک محیط استودیویی با پرده‌ی محاط صحنه‌ی سفید اما شدید‌تر از آن است.
بسته به سوژه، ممکن است بخواهید پس‌زمینه‌ی سفید و برفی را خراب کنید تا بتوانید نوردهی صحیح داشته باشید. ممکن است نقاط برجسته‌ی برفی و میزان قابل توجهی از جزئیات سایه را از دست بدهید، اما حداقل نوردهی خوبی خواهید داشت.
اگر دوربین شما امکان تنظیم و ارتقای دمای رنگ را دارد، می‌توانید عکس‌هایتان را گرم‌تر یا سردتر کنید. اما حتی اگر نمی‌توانید این تنظیماتِ جزئی و دقیق را انجام دهید، می‌توانید تعادل رنگ سفید را برای تنگستن تنظیم کنید و در فضای بیرون و نور روز عکاسی کنید. سپس، عکس‌های شما کمی رنگ آبی و خنکی به خود می‌گیرند که در سایه‌های پس‌زمینه‌های برفی قابل توجه است.
اگر شما از آن دسته افرادی هستید که هنوز با فیلم عکاسی در برف می‌کنید، یک نکته را برای ارتقاء عکس‌هایتان رعایت کنید؛ فیلم اسلایدِ تعادلِ تنگستن را روی دوربین بارگذاری کنید، از سوژه در زمینه‌ی برفی عکس بگیرید و وقتی کارتان انجام شد متقابلاً فیلم را پردازش کنید. متوجه خواهید شد که این مایع، رنگ آبی-مشکی غیرمعمول و حالتی مخملی، بی‌انتها و بازتابنده دارد.
البته اگر از مناظر برفی یا صحنه‌های استیل لایف(still life) عکاسی می‌کنید، می‌توانید عکاسی HDR هم داشته باشید اما پرداختن به این موضوع در مبحث ما نیست.

منبع:

http://zebto.com

ده قانون ترکیب‌ بندی عکس

مقدمه
ترکیب‌ بندی ضعیف می‌تواند یک سوژه‌ی جذاب را کسل‌کننده نشان دهد، اما یک صحنه‌ی خوب می‌تواند از موقعیت‌های عادی و روزمره، تصاویری فوق‌العاده خلق کند. با درنظر داشتن این نکته، ما ده قانون برتر ترکیب‌ بندی عکس را انتخاب کردیم تا به شما نشان دهیم که چگونه عکس‌هایتان را دگرگون کنید. هم‌چنین بهترین نکات عکاسی از کارشناسانی که هر روزه به آن‌ها عمل می‌کنند را نیز بیان خواهیم کرد. آتلیه کودک
فکر نکنید که باید تمام این اصول را به‌یاد داشته باشید و آن‌ها را برای هر تصویری به‌کار ببرید. بلکه زمانی را به تمرین برای هر کدام اختصاص دهید تا جزئی از خصوصیت شما شوند. به‌زودی متوجه می‌شوید که چگونه موقعیت‌های متفاوت که بهترین تاثیر را دارند پیدا کنید. عکاسی کودک

ترکیب‌ بندی عکس

ترکیب‌ بندی عکس موضوع پیچیده‌ای نیست. برای مثال، نظریه‌های مختلفی در مورد «قانون سه‌بخشی» (Ruleof Thirds)، و «نسبت طلایی»(Golden Mean) وجود دارد. اما اگر زیاد به فرمول و قانون توجه کنید، عکس‌هایتان خلاقیت سازنده را از دست خواهند داد.
در دنیای واقعی،‌ شما با دامنه‌ی وسیعی از سوژه‌ها و صحنه‌ها سروکار دارید و این نیازمند این است که با فکر بازتری به مساله نگاه کنید. چیزی که برای یک عکس جواب می‌دهد لزوماً برای عکس بعدی هم جوابگو نیست.
مسأله‌ی کلیدی این است که بدانید تصمیمات شما در مورد ترکیب‌ بندی عکس، روی روش ثبت تصویر و درک بیننده موثر است. روش کادربندی، فاصله‌ی کانونی و موقعیت فرد می‌تواند متفاوت باشد.
البته که دانش تکنیکی در عکاسی و حتی برخی جنبه‌های ترکیب‌ بندی در عکس بسیار مهم است. اما برای داشتن تصاویر عالی به دانش تصویری هم نیاز دارید.
در ادامه به ده مورد کلیدی خواهیم پرداخت.

ترکیب‌ بندی عکس

قانون اول: ساده کردن صحنه
هنگامی‌که با چشمان خود به یک منظره نگاه می‌کنید، ذهن شما سریعاً سوژه‌های جالب را پیدا می‌کند،‌ اما دوربین دیجیتال بین موضوعات تمایز قائل می‌شود؛ زیرا همان چیزی را ثبت می‌کند که مقابلش قرار دارد، چیزی که می‌تواند منجر به یک تصویر به‌هم‌ریخته و بدون نقطه‌ی کانونی مشخص شود.
چیزی که احتیاج دارید، انتخاب سوژه و سپس تعیین نقطه‌ی کانونی است که در کادربندی آن را در مرکز توجه قرار ‌دهد. همیشه نمی‌توانید موضوعات دیگر را از عکس بیرون نگه دارید، بنابراین سعی کنید آن‌ها را در پس‌زمینه قرار دهید یا آن‌ها را بخشی از یک داستان درنظر بگیرید.
تصاویر ضدنور، بافت‌ها و الگوها، مواردی هستند که در ترکیب‌ بندی‌های ساده جواب می‌دهد.
چرا این قانون جواب می‌دهد؟
هرچه تصویر ساده‌تر، تاثیر آن عمیق‌تر.
۱. به صحنه نزدیک شوید تا قسمت‌های اضافی را ببُرید.
۲.تصاویر و اَشکال ضد نور، سوژه‌هایی قوی هستند.
۳. در تصویر زیر، خطوط شعاعی بالون کادر را به شما نشان می‌دهد.

ترکیب‌ بندی عکس

قانون دوم: کادر را پر کنید.
هنگامی که از صحنه‌ای با مقیاس بزرگ عکس می‌گیرید، دانستن این‌که سوژه‌ی شما تا چه حد باید در کادر قرار بگیرد و شما تا چه اندازه باید زوم کنید، امری دشوار است. در حقیقت، خالی گذاشتن فضای زیاد در منظره، شایع‌ترین اشتباه ترکیب‌ بندی عکس است که سوژه‌ی شما را کوچک‌تر از چیزی که باید باشد نشان می‌دهد و هم‌چنین بیننده را گیج می‌کند که به چه چیزی در تصویر باید توجه کند.
برای اجتناب از این مسائل، باید روی صحنه زوم کنید تا کادر پر شود، یا به سوژه نزدیک‌تر شوید. راهکار اول،‌ حالت پرسپکتیوی عکس را مسطح می‌کند و کنترل آن و حذف موارد اضافی در پس‌زمینه را راحت‌تر می‌کند،‌ اما اگر به طور فیزیکی به منظره نزدیک شوید، به نتایج جالب‌تری می‌رسید.
چرا این قانون جواب می‌دهد؟
به سوژه‌ی خود آن‌گونه که سزاوار آن است اهمیت بدهید.
۱.پرکردن کادر سوژه را بزرگ‌تر می‌کند و از آشفته شدن موضوع می‌کاهد.
۲.مکان‌یابی بالاتر از مرکز، ‌صحنه‌های جالب‌تری ایجاد می‌کند.
۳. خطوط تپه‌ها، منحنی‌های s مانند تشکیل می‌دهند که شما را برای کادربندی راهنمایی می‌کنند.

ترکیب‌ بندی عکس

قانون سوم: نسبت ابعاد
بر اساس عادت پیش‌رفتن و عکس گرفتن با دوربینی که در حالت افقی قرار دارد، کار راحتی است. آن را بچرخانید و عکس‌های عمودی را نیز امتحان کنید؛ همان‌طور که سبک جدیدی را امتحان می‌کنید، موقعیت خود را تنظیم کنید و تنظیمات زوم را انجام دهید. اغلب چه عکس‌های عمودی و چه افقی را می‌توانید با کراپ کردن بهتر کنید.
باوجود صحبت های بالا، این‌که تمام سوژه‌های زندگی واقعی، به طرز کاملا متناسب مقابل دوربین شما قرار بگیرند، امری بسیار تصادفی است. برای رسیدن به عرض تصویر مناسب و موثر، نسبت برش ۱۶:۹ یا حالت مربعی که در دوربین های متوسطه استفاده می شوند را امتحان کنید.
چرا این قانون جواب می‌دهد؟
اگر مطمئن نیستید که حالت افقی بهتر است یا عمودی، هر دو را امتحان کنید.
۱. در حال حاضر دوربین‌های با رزولوشن بالا وجود دارند و این برای سوژه‌ای که بیش از حد بلند به نظر می‌رسد، مناسب است؛ به‌ویژه می‌توانید بعدا عکس را کراپ کنید.
۲.دوربین را بچرخانید و شات عمودی را هم امتحان کنید تا به نتایج متفاوت و گاهی بهتر دست یابید.
۳.به‌ خاطر داشته باشید که نسبت ابعادی دوربین شما با سایز کاغذی که بعدا عکس را در آن چاپ می‌کنید ممکن است متناسب نباشد.

ترکیب‌ بندی عکس

قانون چهارم: اجتناب از مرکز و میانه
هنگامی‌که تازه شروع به عکاسی می‌کنید، معمولا شوق دارید که از هرچیزی که عکس می‌گیرید، آن را در مرکز کادر قرار دهید؛ که این کار، عکس‌هایی دچار سکون و خسته‌کننده به‌وجود می‌آورد. هرچند که این کار مبالغه آمیز است اما یکی از راه‌های مقابله با این کار، استفاده از قانون سه‌بخشی است، که در آن شما تصویر را در حالت عمودی و افقی به سه قسمت تقسیم می‌کنید و سوژه را در یکی از این خطوط فرضی یا محل تقاطع آن‌ها قرار می‌دهید.
به جای این کار، سوژه را از مرکز دور نگه دارید و به این فکر کنید که چطور آن را با سایر چیزهای موجود در صحنه، اعم از هر محدوده‌ی دارای کنتراست نور یا رنگ، در تعادل نگه دارید. هیچ قانون سخت یا سریعی برای رسیدن به این تعادل بصری وجود ندارد،‌اما شما به‌سرعت یاد می‌گیرید که به غرایز خود اعتماد کنید، اینکه درک می‌کنید جای صحیح هر چیز کجاست.
چرا این قانون جواب می‌دهد؟
با تغییر این تعادل، به شات‌های جالب‌تری برسید.
۱.خود را ملزم به رعایت قانون سه‌بخشی نکنید، فقط سوژه را از مرکز دور کنید.
۲.به‌دنبال هر اِلمانی باشید که تعادل را در صحنه ایجاد می‌کند، مانند ورودی غار درخشان در تصویر زیر.
۳.در تصویر زیر مشاهده می‌کنید که چگونه فضای سمت راست(برای کوهنوردی که به آن نگاه می‌کند)، عکس را ساده کرده است.

ترکیب‌ بندی عکس

قانون پنجم: خطوط راهنما
عکسی با ترکیب‌ بندی ضعیف، بیننده را دچار تردید می‌کند که به کجا باید نگاه کند و بدون این‌که نقطه‌ی کانونی واضحی را پیدا کند، توجهش به اطراف صحنه پرت می‌شود. هرچند شما می‌توانید از خطوطی برای کنترل حرکت چشمان بیننده حول دیدن تصویر استفاده کنید.
همگرا کردن خطوط، حسی قوی‌ از پرسپکتیو و عمق سه‌بعدی را القا می‌کند و بیننده را به درون تصویر می‌کشد. خطوط منحنی، چشمان بیننده را حول اطراف قاب هدایت می‌کند و آن‌را به سمت سوژه‌ی اصلی راهنمایی می‌کند.
خطوط همه‌جا حضور دارند، در فرم دیوارها، حائل‌ها(فنس)، جاده‌ها، بناها و خطوط سیم تلفن. همچنین خطوط می‌توانند ضمنی باشند، مثلا شاید مسیری باشند که در آن، سوژه‌‌ی‌ دور از مرکز را نشان می‌دهند.
چرا این قانون جواب می‌دهد؟
خطوط می‌توانند، واسطه‌های ترکیب‌ بندی مهمی باشند.
۱.زمانی‌که تصاویری مانند تصویر زیر شامل خطی قوی هستند، دنبال نکردن آن توسط چشمان ناظر تقریبا غیر ممکن است.
۲.همینطور که اجزاء در این تصویر دورتر می‌شوند، حالتی همگرا ایجاد می‌کنند که شما را به درون خود می‌خوانند.
۳.نرده‌ی حائل(فنس)، مستقیما شما را به نقطه‌ی کانونی، یعنی فیگور کوچکی که در انتهای فاصله قرار دارد، می‌رساند.

ترکیب‌ بندی عکس

قانون ششم: از قطرها استفاده کنید.
خطوط افقی، حس سکون و آرامش را به تصویر می دهند درحالی‌که خطوط عمودی بیانگر ایستادگی و پایداری هستند. برای داشتن حس نمایشی، حرکت یا عدم اطمینان از خطوط قطری استفاده کنید.
فقط لازم است که موقعیت یا طول نقطه‌ی کانونی را تغییر دهید تا زاویه‌ی دید بازتری برای معرفی خطوط قطری داشته باشید، چراکه حالت پرسپکتیوی افزایش یافته است. هنگام استفاده از لنزهای با زاویه‌ی باز، باید دوربین را پایین‌تر بیاورید تا میزان بیشتری از منظره را داشته باشید.
همچنین می‌توانید خطوط قطری را به‌صورت مصنوعی استفاده کنید؛ از تکنیک «چرخش هلندی»(DutchTilt)، استفاده کنید. هنگام عکس‌برداری، به راحتی دوربین را بچرخانید. این کار بسیار موثر است،‌ هرچند برای هر تصویری مناسب نیست و مورد استفاده‌ی صحیح آن به راحتی پیدا نمی‌شود.
چرا این قانون جواب می‌دهد؟
خطوط قطری، حسی قوی از نیرو و حرکت را در خود دارند.
۱.پرسپکتیوی که از طریق یک لنز زاویه‌‌ی باز به دست می‌آید، به‌طور خودکار خطوط قطری را به ما نشان می‌دهد.
۲.نقطه‌های دید پایین باعث می‌شوند دوربین را بچرخانید که این کار خطوط قطری را تقویت می‌کند.
۳.در تصویر زیر، عکاس، فضایی را در سمت راست تصویر باقی گذاشته است تا حرکت اسب‌ها را مدنظر داشته باشد.

ترکیب‌ بندی عکس

قانون هفتم: فضا برای حرکت
حتی خود عکاسان هم دچار سکون هستند، درحالی‌که می‌توانند حس قوی حرکت را منتقل کنند. هنگامی‌که به تصاویر نگاه می‌کنیم، متوجه می‌شویم که چه اتفاقی در حال رخداد است و مایل هستیم آینده‌ی آن‌را بدانیم. اگر سوژه جای برای حرکت به‌جز خارج از کادر ندارد، حس عدم تعادل یا نارحتی پیدا می‌کنیم.
هرچند، تنها با حرکت دادن سوژه به این تاثیر نمی‌رسید؛ برای مثال، هنگامی که به یک پرتره نگاه می‌کنید،‌ مایل هستید نگاه پرتره را دنبال کنید و پرتره نیز فضایی لازم دارد که به آن نگاه کند.
بنابراین، برای هر دو نوع تصویر، همیشه باید جلو و پشت‌سر سوژه فضای بیشتری درنظر گرفت.
چرا این قانون جواب می‌دهد؟
موقعیت ماشین در کادر، ‌تصادفی نیست.
۱.این ماشینِ سریع، نیاز به فضا برای حرکت دارد، درغیر این‌صورت برداشت تصویر اشتباه خواهد بود.
۲.به خطوط قوی جاده نگاه کنید که حس حرکت را تقویت می کنند.
۳.عکاس از چرخش دوربین به پایین استفاده کرده است تا بر خطوط قطری تاکید کند.

 

قانون هشتم: پس‌زمینه(Background)
تنها روی سوژه متمرکز نباشید، به این‌که در پس‌زمینه چه اتفاقی می‌افتد هم توجه کنید. این موضوع با موضوعات ساده‌سازی صحنه و پر کردن کادر به هم مرتبط هستند. البته، شما هرگز نمی‌توانید پس‌زمینه را نادیده بگیرید، اما می‌توانید آن را کنترل کنید.
در اغلب موارد، فقط، تغییر موقعیت برای تغییر پس‌زمینه‌ای به هم ریخته و رسیدن به موقعیتی که به‌خوبی مکمل سوژه‌ی شماست، کافی است. می‌توانید از لنزی با دهانه عریض و فاصله‌ی کانونی طولانی‌تر هم استفاده کنید تا پس‌زمینه را از فوکوس خارج کنید.
همه ی این‌ها به این بستگی دارد که آیا پس‌زمینه بخشی از داستانی که می‌خواهید با عکس بیان کنید هست یا خیر. در تصویر زیر، پس‌زمینه چیزی است که نیاز است دیده نشود.

ترکیب‌ بندی عکس

قانون نهم: خلاقیت و رنگ‌ها
رنگ‌های درخشان اولیه واقعا چشم را جذب می‌کنند،‌ مخصوصا زمانی‌که با یک رنگ مکمل در تضاد قرار گیرند. اما روش‌های دیگری نیز برای ایجاد کنتراست در رنگ‌ها وجود دارد که شامل جلوه‌ی درخشان رنگ در مقابل زمینه‌ای یک‌رنگ می‌شود. هرچند، برای مثال، برای ساخت عکس‌های برجسته و خیلی خوب به تضاد رنگی قوی احتیاج نیست.
صحنه‌هایی که تقریبا یک‌رنگ هستند، می‌توانند بسیار تاثیرگذار باشند و آن‌هایی که دامنه‌ی محدودی از سایه‌های هماهنگ را دارند، مانند چشم‌اندازهایی که به آرامی روشن شده اند، اغلب تصاویری عالی به‌دست می‌دهند.
کلید این مساله این است که در مورد چگونگی ایزوله کردن و کادربندی سوژه برای حذف رنگ‌های ناخواسته، به‌صورت گزینشی عمل کنیم.
چرا این قانون جواب می‌دهد؟
از رنگ‌های متضاد، شات‌های انتزاعی بگیرید.
۱.آبی، نارنجی یا زرد، رنگ‌های مکمل هستند و کنتراستی پویا ایجاد می‌کنند.
۲.هنگام تلاش برای کنترل رنگ‌‌ها در تصویر، کادربندی کمک‌کننده است.
۳.با ترکیب‌ بندی خارج از مرکز، دیوارهای نارنجی واقعا غالب شده‌اند.

 

قانون دهم: قوانین را نقض کنید!
ترکیب‌ بندی عکس،‌ مشابه زبان تصویری است که می‌توانید از آن برای انتقال پیامی خاص بهره ببرید. هرچند، همانطور که گاهی از زبان نوشتاری برای تاثیری عمدی و کاذب بهره می‌بریم، می‌توانیم همین کار را درمورد عکس‌ها نیز انجام دهیم، یعنی استانداردها و قراردادهای ترکیب‌ بندی را زیر پا بگذاریم.
هرچند اگر این کار به طور تصادفی اتفاق بیفتد، ‌مورد قبول نیست! این کار زمانی درست است که شما قوانین ترکیب‌ بندی عکس را می‌دانید و عمداً آن‌را زیرپا می‌گذارید و در نتیجه، اتفاقات جالبی رخ می‌دهد. اغلب، بهترین زمان شکستن قوانین، زمانی است که به‌طور مثال در تصویر زیر مشاهده می‌کنید.
به‌خاطر داشته باشید: برای هر قانون، جایی آن بیرون، تصویری عالی در انتظار است که به شما ثابت می‌کند باید آن قانون را بشکنید و تصویری جذاب ثبت کنید.
چرا این قانون جواب می‌دهد؟
برخی قوانین را دنبال کنید اما بقیه را زیرپا بگذارید تا به قطعیت برسید.
۱.در تصویر زیر، این خانوم مستقیما به خارج از کادر نگاه می‌کند، که شما را به لبه‌ی کادر هدایت می‌کند؛ ایده‌ی این عکس همین است!
۲.نگاه خیره‌ی مرد، خط فرضی قوی‌ را بین دو فیگور ایجاد می‌کند.
۳.موقعیت خارج از مرکز خانم خیلی خوب جواب داده است و او به‌خوبی با مردی که در تصویر در پشت سرش قرار دارد، تعادل ایجاد کرده است.

منبع:

http://zebto.com

ژست‌های ساده برای عکاسی از یک خانواده

مقدمه
عکاسی خانوادگی بسیار باارزش است. زندگی به‌سرعت پیش می‌رود و بچه‌ها خیلی زود تغییر می‌کنند؛ پدر و مادرها عاشق ثبت این لحظاتی هستند که شتابان در حرکت‌اند، اما این‌کار هم چالش‌های خاص خودش را دارد! ما مکرراً در مورد نحوه‌ی ژست‌دهی به اعضای خانواده‌، تحقیق کرده‌ایم و می‌بینیم که هنوز هم خانواده‌ها طرفدار ارتباطِ طبیعی بین یکدیگر‌ هستند. اگر بخواهیم صادق باشیم، مخصوصاً در مورد زمانی‌که بچه‌های کوچک هم در عکس شریک هستند،‌کار همیشه آسان نیست. برخلاف ژست‌دهی به زوج‌ها و بزرگسالان عکاسی نوزاد که تقریباً راحت این کار ‌را انجام می‌دهند، خانواده‌های با بچه‌ی کوچک به مهارت و رویکردهای متفاوتی نیاز دارند. بنابراین،‌ اگر حین عکاسی خسته شدید و هم‌چنان نتیجه‌ی دلخواه را نگرفته بودید،‌ ناامید نشوید! ما در این مقاله چند نکته برای ژست‌ دهی به اعضای خانواده را برای شما بیان می‌کنیم که کمک‌کننده هستند.آتلیه کودک
عکاسی خانوادگی
آن‌چه شما می‌گویید مهم است!

برخلاف چیزی که ممکن است فکر کنید، فقط خودِ ژست مهم نیست، بلکه باید روی ارتباط خاص و مثبت افراد هم تمرکز کنید.
این نکته مهم است که هنگام راهنمایی افراد برای ژست‌دهی، دستورالعمل‌های خاصی داشته باشید. اگر افراد از کاری که باید انجام دهند مطمئن نباشند، احساس ناراحتی می‌کنند و این ناراحتی در عکس‌ها هم نمایان می‌شود. دستورالعمل‌هایتان را خاص، راحت و قابل انجام درنظر بگیرید.
برای مثال، اگر به فرد بگویید:‌ »به پهلو بچرخ»، او باید بداند که کدام سمت بچرخد؟ ‌چقدر بچرخد؟ آیا درست چرخیده است؟ بااین‌حال، با گفتن این عبارات که «با پای چپ یک قدم به عقب بردار و اجازه بده همسرت بازوی چپ تو را بگیرد، بله، درست است!»، فرد دقیقاً می‌داند که شما از او چه کاری را می‌خواهید تا انجام دهد.
یکی دیگر از نکات برقراری ارتباط این است که همیشه از عبارات مثبت استفاده کنید. این کار دو بخش دارد: ۱- به افراد دقیقاً بگویید که چه کاری را باید انجام دهند، نه این‌که چه کاری را انجام ندهند. ۲- در طی زمان عکاسی خانوادگی از آن‌ها تعریف و تمجید کنید. این‌ کار باعث اعتماد به نفس و حس راحتی افراد می‌شود.

عکاسی خانوادگی
نزدیک شوید.

یکی از کلیدهای عالی عکاسی خانوادگی این است که اعضای خانواده به هم نزدیک و صمیمی باشند. هیچ چیز به‌اندازه‌ی دور بودن و فاصله افتادن بین اعضای خانواده، عکس را خراب نمی‌کند، پس به‌هیچ‌وجه این کار را نکنید! افراد را به یکدیگر نزدیک کنید به‌گونه‌ای که حتی یکدیگر را در آغوش بگیرند. به اختلاف قد بین پدر و مادر و فرزندان کوچک‌تر و بزرگ‌تر توجه کنید. بعضی اوقات بهتر است به‌جای ایستادن، همه را در یک سطح نگه دارید تا چهره‌هایشان به هم نزدیک‌تر باشد. راه‌های مختلفی برای این کار وجود دارد! مثلاً این‌که والدین بچه‌های کوچک‌تر را در آغوش بگیرند یا به‌گونه‌ای بنشینند که هم‌سطح آنان شوند. به اطراف نگاه کنید و از آیتم‌های موجود در محیط برای نزدیک کردن افراد به هم استفاده کنید، مثلاً یک نیمکت، دیوار بتنی و غیره که می‌توان از آن‌ها برای ایستادن بچه‌ها استفاده کرد.

عکاسی خانوادگی
ارتباط برقرار کنید.

یکی از الزام‌های عکاسی خانوادگی این است که افراد را در ارتباط با هم نگه دارید. مثلاً یکی از راه‌ها این است که خواهر و برادرها دست هم را بگیرند و پدر و مادر دستشان را دور آن‌ها حلقه کنند تا ارتباط و صمیمیت به خوبی نشان داده شود. هم‌چنین مطمئن شوید که هر فرد کاری با دستش انجام بدهد؛ مثلاً آن‌را درون جیب یا روی شانه‌ی دیگری گذاشته باشد. هم‌چنین بچه‌ها می‌توانند پا یا کمر پدر و مادر را در آغوش بگیرند.

عکاسی خانوادگی
هرچقدر می‌توانید از یک ژست استفاده کنید.

شما با یک ژست کارهای زیادی می‌توانید انجام دهید! نگران نباشید، حرکت کنید و از زوایا و پرسپکتیوهای مختلف عکس بگیرید. یک شات از روبه‌رو بگیرید، سپس به کناره‌ها حرکت کنید و شات‌های دیگری هم بگیرید. نزدیک شوید و صورت تک‌تک افراد را ثبت کنید و از بالا عکس بگیرید. عکاسی از پرسپکتیوهای مختلف راهی عالی برای این است که به گالری عکس‌های آن خانواده تنوع بدهید. مخلوط ژست‌های داده شده و عکس‌های بدون ژست و طبیعی هم ممکن است خوب شود. اجازه دهید افراد راحت باشند و از عکاسی لذت ببرند تا بتوانید عکس‌های منتخبی که در آن هرکسی شخصیت واقعی خودش را دارد ثبت کنید.
به‌جای به خاطر سپردنِ ژست‌ها از روی منابع موجود، روی ارتباط و چیزهای ساده‌ای مانند صمیمیت، ارتباط و نزدیکی افراد تمرکز کنید.
عکاسی خانوادگی
کار را سرگرم‌کننده و لذت‌بخش کنید!

همیشه هدفتان این باشد که لحظات عکاسی برای اعضای خانواده مفرح باشد، مخصوصاً هنگامی‌که بچه‌ها هم دخیل هستند. نگران این نباشید که بچه‌ها بازی کنند، آن‌ها را بخندانید و به بازی تشویق‌شان کنید. تلاش کنید زمانی که با هر خانواده سپری می‌کنید، سرگرم‌کننده و هیجان انگیز باشد. آن‌ها باید از بودن کنار شما لذت ببرند و بخواهند که باز هم این کار را انجام دهند.

عکاسی خانوادگی
– گاهی اوقات به ژست‌ دهی زیاد اهمیت داده می‌شود!

هنگام عکاسی خانوادگی به‌زودی متوجه خواهید شد که با موارد غیرمنتظره هم روبه‌رو خواهید شد! بچه‌ها همیشه دقیقاً چیزی که از آن‌ها خواسته می‌شود را انجام نمی‌دهند و حتی بعضی وقت‌ها برعکس آن‌را انجام می‌دهند. به‌همین خاطر بهتر است عکس‌ها روی حالت طبیعی و لحظه‌های منتخب متمرکز شوند و به‌جای تمرکز شدید روی «ژست»، بر روابط صحیح بین افراد تمرکز شود. ممکن است بچه‌ها به لیست بلند بالای دستورالعمل‌های ژست‌دهی پاسخ ندهند، اما آن‌ها عاشق جُک تعریف کردن و بازی با خواهر برادرهایشان هستند. بنابراین پذیرای لحظات طبیعی نیز باشید.
ژست‌دهی به اعضای یک خانواده نیازی به استرس و نگرانی ندارد. به‌جای ژست‌های از قبل حفظ شده، روی ارتباط و صمیمیت و چیزهای ساده تمرکز کنید و تفاوت دراماتیک عکس‌ها را ببینید. هرچه بیشتر نکات مطرح شده را به کار ببرید، عکس‌هایتان طبیعی‌تر و بهتر خواهند شد!

منبع:

http://zebto.com

لنزها

انواع لنزها رو میشه به صورت ساده دسته بندی کرد...اما در مورد کاربرد نمیشه به طور دقیق صحبت کرد..ممکن هست هر لنز با توجه به کاربرد تعریف شده در موارد دیگری هم استفاده شود.....آتلیه کودک
لنزهای نرمال...آتلیه نوزاد
فاصله کانونی این لنز در حدود 44 م م است که در لنز برای روند کردن این عدد...لنز را با فاصله کانونی 50 م م میسازند.....این لنز به مانند چشم انسان عمل میکند....نه بزرگنمایی و نه دورنمایی ایجاد کرده و زاویه دید آن در حدود چشم ما است....کاربرد متعددی از این لنز میشود...پرتره های قدی...منظره...و...اما این لنز داری محدودیت است..چون در سری لنزهای فیکس است برای دور شدن از هدف و یا نزدیک شدن به آن خود تغییر فاصله دهید....

لنز واید...
فاصله کانونی این لنزها کمتر از 50 م م است..این لنزها تصاویر پهن تری(میدان دید وسیع تر) بدون تغییر فاصله دوربین عکاس نسبت به هدف در مقایسه با لنز نرمان ایجاد میکند.....
کار برد این لنز در مناظر طبیعی و مکانهایی که امکان عقب رفتن عکاس نیست، بیشتر است.....از این لنز در عکاسی از اماکن تاریخی و امارتهای قدیمی(جدید) بسیار کم هست مگر اینکه عکاس هدف خواصی به دنبال داشته باشد....
چون این لنزها خطا های پرسپکتیو زیادی در این زمینه دارند و تصاویر را به صورت اغراق آمیزی ثبت میکنند....

مثلا لنز 24mm /30mmو...

لنزهای سوپر واید(آلترا واید)....
لنزهایی تا دامنه 24 م م جزء لنزهای واید محسوب میشوند...لنزهای سوپر واید از این رنج کمتر هستند و حتی تا 12 م م هم ساخته میشوند....اما رنج رایج در این گروه 16 م م است......این لنزها هم در موارد گفته شده کاربرد بیشتری دارند....

لنز زوم....
این لنزها داری فاصله کانونی متغیر هستند...رنج این لنزها میتواند از سوپر واید تا واید و یا از واید تا تله و یا از نرمال تا تله و...باشه....این لنزها تقریبا همه کاره هستند.....وبرای عکاسی معمولی و حتی حرفه ای مورد استفاده قرار میگیرند....
مثال سوپر واید تا واید(35-16/40-17/و برای کراپهای 1.6 و 1.5 میتوان از 24-12/20-10/22-10/و...نام برد)
مثال واید تا تله...70-24/105-24/105-28/200-18/....
مثال واید تا تله...300-28/200-28.....
مثال نرمال تا تله....200-55/500-50 و برای کراپهای 1.6 و 1.5 میتوان از 200-28 نام برد...
مثال زوم تا سوپر زوم میتوان 400-100/300-100 /400-135/500-170/و...نام برد....از این لنز ها به عنوان تله فتو زوم لنز هم یاد آوری میشود...

لنز تله فتو...
این لنز ها رنج ثابتی دارند و دارای دیافراگمهای کوچکتری نسبت به لنزهای دیگر دارند...که عکاسی با سرعت زیاد رو در شب امکانپذیر میکند...رنج این لنزها از 200 م م شروع میشه تا 1200 م م ختم میشه....اما رنجهایی که بیشترین کاربرد رو داره 200 تا 500 م م است....

لنزها 800 و 1200 م م جزء لنزهای سوپر تله فتو هستند.....

لنزهای ماکرو.....
این لنزها بزرگنمایی برابر با اندازه واقعی شیع در فاصله خاصی ایجاد میکنند....کاربرد این لنزها ...عکاسی از اشیایی کوچکی که قصد بزرگنمایی آنها باشد و یا موجوداتی که امکان نزدیک شدن به آنها نیست...مثل پروانه ...ملخ و.....(نه شیر و ببر)...
این لنزها بزرگترین اندازه رو در فاصله خاصی از دهانه لنز ایجاد میکند....
رنج این لنزها از 50 م م تا 180 م م است....
تفاوت یزرگنمایی این لنزها با توجه به فاصله کانونی آن در مسافت خاصی میباشد....یعنی تمام این لنزها بزرگنمایی 1 به 1 از تصاویر ایجاد میکنند...
مثلا لنز 60 م م در فاصله 7 سانتیمتری از دهانه بیشترین بزرگنمایی و لنز 100 م م در 12 ...و لنز 180 در 22 سانتی چنین بزرگنمایی ایجاد میکند....
طبیعی است که با یک لنز 60 م م نمیشه بزرگنمایی 1 به 1 از یک پروانه داشت...چون پروانه......
اما با لنز 180 این کار امکانپذیر است.....

لنز فیش آی یا چشم ماهی.....
این لنزها زاویه دید 180 درجه دارندو رنج این لنزها در حدود 8 م م است....(مثل چشمی در منازل)

لنزهای فیکس.....

رنج این لنزها از 15 م م شروع میشه و در کانن تا 1200 م م و در سیگما تا 800 م م ختم میشه.....
این لنزها دارای دیافراگم بزرگی هستند و تا 200 و 300 م م حتی دیافراگم 2.8 رو نیز دارند.....
این لنزها امکان استفاده از شاترهای سریع رو در نور کم فراهم میکنند....

لنزهای فیکس پرتره....

از این لنزها برای عکاسی از پرتره استفاده میکنند...رنج این لنزها از 85 م م تا 200 م م است که بیشترین استفاده آن رنج 135 م م است.....البته از لنزهای زوم هم برای این کار استفاده میکنند...اما این لنزها دارای کیفیت برتری نسبت به بقیه لنزها هستند....
این هم برای اینکه در مورد کراپهایی که قبلا از آنها نام برده شد گیج نشوید..........

اما در مورد ضریب سنسور(کراپ)....
اصولا دوربینهای دیجیتال به جای نگاتیو و فیلم از سنسور دیجیتال استفاده میکنند که در روی این صفحه میلیونها فتو ترانزیستور قرار دارد...(فتو دیود...)...اما اندازه این سنسور ها کوچکتر از سطح نگاتیو است ...به طور کلی در دوربینهای دیجیتال 3 نوع سنسور وجود دارد(بجز بکهای دیجیتال....)

2-APS-H
3-Full-Frame

سنسور شماره یک در اندازه 15×22است.
سنسور شماره دو در اندازه 19×29است.
سنسور شماره سه در اندازه 36×24 و برابر با نگاتیو...
سنسور های بک های دیجیتال از نگاتیو 135 بزرگتر است....در سنسور های 31 و 39 مگاپیکسلس کداک و 39 مگاپیکسلی هاسلبلاد این اندازه برابر با 36×48.....

حال با کمی دقت متوجه میشوید که سنسور شماره 1 در حدود 1.6 برابر کوچکتر از سطح نگاتیو 135 است و در بعضی از دوربینها با تغییر جزئی در اندازه این سری از سنسور ها این ضریب برابر با 1.5 میشه مثلا دوربینهای نیکون...
در سری دوم این اندازه حدودا 1.3 برابر کوچکتر از .....
و در سری سوم برابر با خو فیلم 135 است.......
هرچه این اندازه کوچکتر باشد سنسور با توجه با ضریب خودش(در دوربینهای کامپکت تین ضریب بیش ز اینهااست و در حدودا 4تا 6 برابر کوچکتر هم میشوند...)در تصویر بزرگنمایی ایجاد میکنند....
مثلا اگر ضریب سنسور شما 1.6 باشه لنز شما در هر فاصله کانونی که قرار داشته باشه باید در این عدد ضرب بشود...مثلا لنز شما اگر 10 م م باشه و در این عدد ضرب بشود برابر با 16 م م میشه


منبع:

http://www.bridalphotographystudio.com

عکاسی دیجیتال

در حال حاضر اکثر افراد از دوربین های عکاسی دیجیتال استفاده می کنند چرا که فکر می‏کنند بهترین راه عکسبرداری است،  وتکنولوژی آن نیز همواره در حال بهتر شدن است . مزیت اصلی دوربین دیجیتال این است که با یک دوربین دیجیتال می‏توانیدعکسی را که لحظه‏ای قبل انداخته‏اید بلافاصله ببنید و در صورت لزوم آن را اصلاح کنید و همچنین در این دوربین ها نیازی به قراردادن فیلم در آن نیست و بنابراین هزینه کمتری دارد. عکاسی کودک

تاریخچه دوربین هاى عکاسى دیجیتال به زمانى باز مى گردد که اولین سنسورهاى ثبت تصاویر ابداع شد. سال ۱۹۵۱ اولین سنسورثبت دیجیتال تصاویر در یک دستگاه ضبط ویدیویى بکار رفت. استفاده از کامپیوتر در آن زمان هنوز رایج نشده بود و این دوربینضبط ویدیویى، تصاویر را روى نوار ذخیره مى کرد.

می توان گفت تاریخچه دوربین های دیجیتالی با نام “یوگین اف لالی” یکی از پیشتازان عصر فضا در آزمایشگاه jet propulsion  آغاز شد. وی در آن زمان به فکر استفاده از سنسور های نوری برای عکاسی دیجیتالی بود. در سال ۱۹۶۱ هدف یوگین عکاسی از سیارات و ستاره های فضایی بود.

در طول دهه ۶۰ میلادى، ناسا اولین تلاش ها براى استفاده از سنسورهاى دیجیتال (به جاى آنالوگ) را براى ثبت تصاویر سطح ماه آغاز کرد و با گسترش کامپیوتر، براى پردازش و بهبود تصاویر دریافتى، از کامپیوتر بهره جست. استفاده دیگر ثبت دیجیتالى تصاویر در آن زمان ماهواره هاى جاسوسى بودند و تلاش در جهت گسترش این شاخه، دانش ثبت تصاویر دیجیتالى را تا حد زیادى گسترش بخشید.

اختراع اولین «دوربین بدون فیلم» در سال ۱۹۷۲ به نام کمپانى تگزاس اینسترومنت ثبت شده است. در سال ۱۹۷۵ نمونه اولیه اولین دوربین دیجیتالی توسط “استوان ساسون” -یکی از مهندسان شرکت eastman kodak – طراحی شد.او چندین لنز از دوربین های فیلمبرداری کداک و قطعات دیجیتالی موتورولا را با سنسور های الکترونیکی ccd که تازه اختراع شده بودند با یکدیگر ترکیب کرد.عکاسی بارداری

دوربین ساخته شده دوربینی در اندازه یک توستر بزرگ بود و ۴ کیلوگرم وزن داشت. این دوربین روی یک نوار کاست دیجیتالی عکس های سیاه و سفید می گرفت و تماشای عکس ها فقط با کمک ساسون و همکارانش ممکن بود. کیفیت نمایش دوربین ۴ کیلویی یک مگاپیکسل بود و برای گرفتن هر عکس دیجیتالی ۳۳ ثانیه زمان مصرف می شد.

در ۲۵ آگوست ۱۹۸۱ «مپانى سونى »اولین نمونه تجارى دوربین هاى عکاسى دیجیتال را با نام Sony Mavica وارد بازار نمود. با نمایش دوربین movica توسط سونی نیاز به فیلم های دوربین رفع شد. movica هنوز یک دوربین دیجیتالی نبود ، بلکه نوعی دوربین تلویزیونی آنالوگ به شمار می رفت.movica تصاویر را روی فلاپی دیسک های ۲ اینچی به نام movipaks  ذخیره می کرد و قابلیت نگهداری ۵۰ عکس رنگی و بازپخش کردن آن ها را در مانیتور دوربین داشت.

دوربین نیمه دیجیتالی سونی با باتری های aa کار می کرد و حساسیت نور در سنسور های ccd آن iso200 و سرعت شاتر نیز در ۶۰/۱ ثانیه تنظیم شده بود.

اگرچه نمیتوان Sony Mavica  را یک دوربین عکاسى دیجیتال نامید، اما در واقع این دوربین آغازگر نهضت دوربین هاى دیجیتال عکاسى بود.

در اواسط دهه ۷۰ میلادى کمپانى کداک چندین نمونه سنسور حالت جامد ابداع کرد که قادر بودند نور را مستقیما به تصاویر دیجیتال تبدیل کنند.

در سال ۱۹۸۱ اولین دوربین دیجیتالی واقعی ساخته شد. دانشگاه کاگری کاندا و تیم تحقیقاتی asi دوربین all-sky را برای عکاسی از سپیده دم ساختند. تمامی دوربین های all-sky بیشتر ccd های ۱۰۰×۱۰۰ پیکسلی fairchild را مصرف می کردند. در اکتبر ۱۹۸۱ با عرضه cdp-101 –اولین پلیر دیسک فشرده در دنیا- توسط سونی، انقلاب دیجیتالی شکل گرفت. دوربین های مفهومی لوییگی کولانی – یکی از طراحان صنعتی کانن-  در سال ۱۹۸۳ رویاهایی را برای آینده دوربین ها و تغییرات در طراحی آن ها ، در سر می پروراند. دوربین ۵ سیستمی او شامل یک دوربین hy-pro، یک slr دوربین تک لنزی با یک منظره یاب lcd، یک دوربین مبتدی که lady نام داشت و یک super c bio با زوم قوی و یک فلش built-in می شد.

اولین دوربین دیجیتالی فروشی dycam model 1بود. که این دوربین به سنسور های ccd مجهز بود و تصاویر را به صورت دیجیتالی ذخیره می کرد و برای دانلود عکس ها به کامپیوتر متصل می شد.

در سال ۱۹۹۱ دوربین db4000 ساخته شد. این دوربین دارای یک سنسورccd 2.048×۲٫۰۴ پیکسل و یک حافظه ۸ بیتی بود. در سال ۱۹۹۰ نیز adob photoshop 1 وارد فروشگاه ها شد.

در همان سال ها دوربین dcs200 با قابلیت استفاده از built-in وارد بازی شد. این دوربین بر اساس مدل nikon n8008 ساخته شده بود و در ۵ ترکیب رنگی متفاوت وارد بازار شد.

دوربین هایی شبیه به دوربین های امروزی در سال ۱۹۹۵ دوربینی به نام casio qv-10 معرفی شد. این دوربین ها که از نظر ظاهری شبیه دوربین های دیجیتالی فشرده امروزی بودند در قسمت پشتی خود یک صفحه نمایش ۸/۱ اینچی ال سی دی داشتند.

casio qv-10 نیز به سنسور های ccd و ۴۰۰×۲۸۰ پیکسلی مجهز بود و تصاویر را روی یک حافظه نیمه رسانا ذخیره می کرد و ظرفیت ذخیره ۹۶ عکس رنگی را نیز داشت. از دیگر ویژگی های آن می توان به نمایش خودکار، بازپخش اتوماتیک تصاویر و تایمر اتوماتیک اشاره کرد. قیمت این دوربین ها ۱۰۰۰ دلار بود.

فتو سى دى نیز اولین بار در سال ۱۹۹۰ توسط کداک به دنیا معرفى شد. این ابداع مصادف بود با پیشنهاد ارایه اولین سیستم استاندارد براى توصیف رنگ در کامپیوتر توسط این کمپانى. کداک یک سال بعد اولین دوربین حرفه اى عکاسى دیجیتال را از مونتاژ یک  سنسور ۱.۳ مگاپیکسلى روى یک دوربین اپتیکال Nikon F-۳ تولید کرد.

Apple QuickTake100 و Kodak DC40 و Casio QV-11 و Sony Cyber-Shot Digital Still Camera اولین دوربین هاى دیجیتال با قابلیت اتصال به کامپیوترهاى خانگى از طریق درگاه سریال بودند که در فاصله سالهاى ۱۹۹۴ تا ۱۹۹۶ وارد بازار شدند.

اگرچه سهم بزرگى از توسعه فناورى عکاسى دیجیتال متعلق به کداک است، اما نباید فراموش کرد که مایکروسافت و کینکو نیز با همکارى کداک نقش مهمى در توسعه نرم افزارهاى مورد نیاز براى ویرایش عکسها، تولید فتوسى دى و ذخیره اسناد تصویرى ایفا کردند.

اولین دوربینهای دیجیتالی رزولوشن بسیار کمی داشتند و از نظر اپتیکی نامناسب بودند. به دلیل اینکه لنز دوربینهای اولیه پلاستیکی و سنسورهای آنها از نوع CMOS،  که ارزانتر هستند بود. این سنسورها در دوربینهای امروزی با CCD جایگزین شده‏اند .

با گذشت زمان،  ریزنمایی بالاتر،  در حد ۶۴۰*۴۸۰ پیکسل به بازار آمدند که برای ساختن تصاویر وب مناسب بوده ولی هنوز هم برای چاپ بسیار نامناسبند. بعد از آن دوربینهای مگاپیکسلی وارد بازار شدند. مگا به معنی میلیون است و منظور از آن دوربینهایی است که تصاویر آنها از بیش از یک میلیون پیکسل ایجاد شده‏اند .

اما از آنجایی که هدف اصلی سازندگان دوربینهای دیجیتال این بوده است که رزولوشن یا دقت دوربینهای دیجیتال را به دوربینهای فیلمی برسانند ، آنان تلاش کردند تا  رزولوشن بالاتر به عکاس اجازه می‏دهد تا عکس را در اندازه‏های بزرگتری چاپ کند یا بتواند قسمت‏هایی از عکسهای خود را جدا کرده،  بزرگ و چاپ کند،  بدون اینکه کیفیت آن کاهش یابد .


منبع:

http://www.bridalphotographystudio.com