منبع:
نظریه های گشتالت (Gestalt) توسط روانشناسان آلمانی در دهه ۱۹۲۰ به رهبری ماکس ورتایمر با این باور که ذهن از گرایش های خودسازماندهی برای شکل دادن به یک «دید کلی جهانی» استفاده می کند، ایجاد شدند. این نظریه ها تلاش می کنند توضیح دهند که ما هر چیزی را که می بینیم چطور درک می کنیم و برای ایجاد یک «درک تصویری» چگونه آنها را در ذهن خود سازماندهی می کنیم. ایده اصلی این است که وقتی ما با یک صحنه آشفته از لحاظ بصری مواجه می شویم، ذهن ما آن را به الگوها و اَشکال قابل تشخیص تر ساده می کند. این نظریه ها تحت عنوان اصول گشتالت شناخته شده اند. منشأ خود کلمه گشتالت به معنی شکل دادن/ به تصویر کشیدن/ سازماندهی کردن است که به عنوان یک کل یکپارچه شده است. بنابراین، این نظریه ها اغلب به صورت «کل بزرگتر از مجموع بخش هاست» بیان می شوند، چون ذهن ما یک تصویر را در شکل کلی آن، و نه تک تک بخش های آن درک می کند. این مکانیزمی برای ذهن است که وقتی یک تصویر را می بیند دیوانه نشود. عکاسی کودک
EOS 1000D; EF-S10-22mm f/3.5-4.5 USM; 15mm; f/4; 1/180 sec; ISO 400
(هوا برای کار کردن سرد است)
از آنجا که عکاسی ارائه تصویر به بیننده است، ما می توانیم زمانی که عکس می گیریم از اصول گشتالت استفاده کنیم تا تاثیر درستی در ذهن بیننده ایجاد کنیم. به این ترتیب می توانیم ایده تصویر را به شیوه ای بهتر ارائه دهیم. اصول (قوانین) گشتالت می توانند برای فهمیدن این که ادراک بصری چگونه کار می کند و چرا برخی از تصاویر بهتر از بقیه از کار درمی آیند، مفید باشد. در زیر اصول گشتالت برای عکاسی خیابانی ارائه شده است:عکاسی نوزاد
ذهن ما یک تصویر را در ساده ترین شکل آن می بیند. قانون سادگی توضیح می دهد که ساده سازی یک تصویر برای کمک به چشم و ذهن مهم است، تا در تفسیر آنچه که ما سعی داریم نشان دهیم احساس راحتی کنند. بنابراین زمانی که ما از یک صحنه عکس می گیریم، سعی داریم ساده ترین شکل آن را پیدا کنیم تا آن را برای ذهن جالب و «هضم» آن را آسان کنیم. و بعد از مدتی، ذهن عمیق تر می شود و معنای واقعی تصویر را درک می کند.
EOS 100D; EF-S55-250mm f/4-5.6 IS STM; 194mm; f/5.6; 1/2000 sec; ISO 400
(ربات بیگانه)
المان های متقارن در یک تصویر به عنوان بخش هایی از یک گروه دیده می شوند. رابطه هر دو طرف به ما کمک می کند تا المان ها را به صورت یک شکل واحد درک کنیم. وقتی ما یک عکس می گیریم، می توانیم از این قانون برای ایجاد یک تصور کلی از یک تصویر کامل استفاده کنیم که در واقع شامل دو یا چند المان است. تقارن را می توان با برقراری تعادل در المان ها یا قرینه سازی آنها ایجاد کرد. با این حال، گاهی اوقات ترکیب بندی متقارن می تواند بسیار کسل کننده باشد، و این بستگی به خلاقیت ما در گرفتن تصاویر جالب و سرگرم کننده دارد.
EOS 60D; EF-S10-22mm f/3.5-4.5 USM; 22mm; f/8; 1/100 sec; ISO 800
(بادکنک فروش)
EOS 60D; EF-S10-22mm f/3.5-4.5 USM; 10mm; f/8; 1/1000 sec; ISO 400
(مسیر یخ زده)
در یک تصویر، گاهی اوقات ما باید یک شیء را نشان دهیم (نقطه توجه اصلی تصویر)، اما چشمان بیننده نمی توانند به وضوح آن را ببینند چون آن شیء با پس زمینه خود ادغام می شود. قانون شکل روی زمین (Figure to Ground) به ما کمک می کند تا توضیح دهیم کدام المان به عنوان شکل دیده شده و کدام المان زمین خواهد بود. شکل، شیء یا نقطه توجه اصلی و زمین، پس زمینه پشت یا اطراف شکل می باشد. گاهی اوقات شکل همیشه یک شیء نیست، می تواند یک ناحیه باشد. ذهن ما کوچکترین یا پرکنتراست ترین (تاریک ترین یا روشن ترین) ناحیه را به عنوان شکل و ناحیه بزرگتر را به عنوان زمین خواهد دید.
EOS 60D; EF-S10-22mm f/3.5-4.5 USM; 22mm; f/4.5; 1/800 sec; ISO 400
(پس از باران)
EOS 1000D; EF-S10-22mm f/3.5-4.5 USM; 10mm; f/11; 1/500 sec; ISO 200
(کار صبح زود)
قانون سرنوشت مشترک (Common Fate) توضیح می دهد که المان های بصری که با هم در یک جهت حرکت می کنند، به صورت بخشی از یک گروه واحد دیده می شوند. بنابراین، زمانی که ما یک صحنه را با گروهی از المان های در حال حرکت با یکدیگر می بینیم، ذهن ما آن را به صورت یک گروه خواهد دید، و المان های دیگری که ثابت می مانند یا در جهت دیگری حرکت می کنند، خارج از گروه در نظر گرفته خواهند شد. با درک این قانون، می توانیم تصویری از یک گروه ایجاد کنیم که در واقع شامل المان های مختلف است یا می توانیم المان هایی را از گروه حذف کنیم.
EOS 60D; EF-S10-22mm f/3.5-4.5 USM; 10mm; f/11; 1/1600 sec; ISO 800
(عجله)
گروهی از المان ها که به یکدیگر نزدیک هستند، احتمال بیشتری وجود دارد که متعلق به یکدیگر دیده شوند، نسبت به وقتی که از هم دور باشند. بنابراین، اگر ما بخواهیم ارتباطی بین المان ها در یک تصویر ایجاد کنیم، باید آنها را نزدیک یکدیگر قرار دهیم.
EOS 1000D; EF-S10-22mm f/3.5-4.5 USM; 12mm; f/8; 1/60 sec; ISO 400
(دوستان)
EOS 1000D; EF-S10-22mm f/3.5-4.5 USM; 116mm; f/11; 1/60 sec; ISO 400
(او کیست)
اگر المان ها شبیه یکدیگر باشند، ذهن ما آنها را متعلق به یک گروه می بیند. قانون شباهت را می توان با استفاده از رنگ، شکل، اندازه، بافت یا هر ویژگی دیگر ایجاد کرد. المان های غیر مرتبط که ویژگی های مشابهی دارند، به صورت یک گروه دیده خواهند شد. با درک قانون شباهت، می توانیم با استفاده از رنگ، شکل، اندازه یا بافت المان های غیر مرتبط، بین آنها ارتباط ایجاد کنیم. تکرار، زیر مجموعه این قانون است.
EOS 100D; EF-S55-250mm f/4-5.6 IS STM; 65mm; f/4; 1/50 sec; ISO 100
(دوستان در سکوت)
EOS 60D; EF-S10-22mm f/3.5-4.5 USM; 22mm; f/11; 1/200 sec; ISO 100
(بدون عرق ریزی)
قانون تداوم توضیح می دهد که ذهن ما تمایل دارد اَشکال یا خطوط را فراتر از نقطه پایانشان ادامه دهد. اشیاء به عنوان یک کل گروه بندی می شوند اگر هم خط باشند یا یک خط جهت را دنبال کنند. تا زمانی که اَشکال یا خطوط ادامه دار باشند، حتی اگر بخش بخش و مجزا باشند، به صورت یک المان واحد دیده می شوند. و هرچه بخش های آنها نرمتر باشد، بیشتر آنها را به صورت یک شکل یا خطوط یکپارچه می بینیم. از تداوم مانند خطوط هدایتگر نیز می توان برای هدایت نگاه بینندگان به سمت سوژه اصلی که می خواهیم آنها ببینند استفاده کرد.
EOS 1000D; EF-S55-250mm f/4-5.6 IS STM; 250mm; f/5.6; 1/320 sec; ISO 400
(خارج از دسترس)
EOS 60D; EF-S10-22mm f/3.5-4.5 USM; 13mm; f/13; 1/8 sec; ISO 400
(سفر)
یکی از کارهای خوبی که ذهن ما می تواند انجام دهد، توانایی کامل کردن اَشکالی است که وجود ندارند. ذهن ما تمایل به تکمیل کردن اشیاء ناتمام دارد. این قانون خاتمه است که برای توضیح این که ذهن ما چگونه می تواند فاصله بین اشیاء یا خطوطی که کامل نیستند را پر کند، مورد استفاده قرار می گیرد. ذهن ما توانایی تشخیص المان های یک تصویر را دارد، حتی اگر آن المان تنها بخشی از شیء بزرگتر باشد. در یک تصویر، اَشکال کامل می توانند کسل کننده باشند. از این رو ما می توانیم اطلاعات کافی به ذهن بدهیم تا بتواند اَشکال را شکل دهد، اما هنوز هم کمی جا برای تخیل باقی بگذاریم. با درک نظریه های گشتالت در هنگام عکاسی خیابانی، ما می توانیم تصویری با قدرت هدایت ذهن بینندگان آنطور که می خواهیم آنها ببینند، با ترکیب بندی المان های آن به شیوه ای موثر ایجاد کنیم.
یک بار دیگر تکرار می کنیم، نظریه های گشتالت در مورد ادراک و واقعیت هستند.
نویسنده: آگوس نونوت سوپریانتو (Agus Nonot Supriyanto)
منبع:
من مطمئنم که هر عکاسی تلاش می کند تا از ایجاد عکس های کسل کننده اجتناب کند. اما منظور از کسل کننده چیست؟ روش های متعددی برای تعریف این کلمه وجود دارد، اما متاسفانه، بعضی اوقات به اشتباه مفهوم مینیمالیسم به عنوان مترادفی برای کلمه کسل کننده تفسیر می شود.
مطمئنا عکسی که در آن از مینیمالیسم استفاده می شود می تواند کسل کننده باشد، اما اگر عکس فاقد جذابیت است این حاصل انتخاب عکاس است، نه به دلیل نقص سبک ذاتی. مینیمالیسم تاثیرگذار است چون یک تجربه بصری آرامش بخش برای بیننده فراهم می کند.
اینطور نیست که مینیمالیسم بهتر از سبک های دیگر باشد، فقط متفاوت است – به راحتی بیننده را جذب می کند، و عمدا غیر پیچیده است. با این حال، شما باید کمی تلاش کنید تا بتوانید عکس های مینیمالیستی خوب بگیرید.آتلیه بارداری
اینها ۵ نکته برای کمک به شماست.آتلیه نوزاد
بدیهی به نظر می رسد، اینطور نیست؟ با تلاش برای استخراج مینیمالیسم از مناظر به وضوح شلوغ، کارها را برای خودتان سخت تر نکنید (هرچند با کمی ترکیب بندی هوشمندانه می توان این کار را کرد). تپه های کوچک و درختان تنها. دشت های باز و آسمان آبی. یک پس زمینه یکنواخت و یک سوژه تنها. این ها تنها چند مورد از سناریوهایی هستند که برای عکاسی مینیمالیسم مناسب می باشند.
عکس از مجله Rucksack در Unsplash
عکس های مینیمالیستی از لحاظ بصری ناپایدار نیستند – آنها چشم را رها نمی کنند تا بی هدف در کادر حرکت کند. هر تصویر مینیمالیستی خوب شامل یک نقطه کانونی است تا نگاه بیننده را به داخل بکشد و بقیه صحنه را در زمینه مناسب قرار دهد. این نقطه کانونی می تواند یک شخص یا یک حیوان، یک ساختمان یا یک شکل سنگی باشد. یک عکس مینیمالیستی زمانی بیشترین تاثیر را دارد که شامل یک سوژه اصلی باشد.
فضای خالی در یک عکس لزوما برابر با فضای هدر رفته نیست. این فضای خالی در اطراف یک سوژه – یا– فضای منفی اگر به درستی استفاده شود، به تعریف و تاکید بیشتر بر سوژه کمک می کند. این فضای تنفس بصری است. دیوارها، زمین و آسمان سه نمونه اصلی از چیزهایی هستند که ممکن است برای ایجاد فضای منفی مورد استفاده قرار گیرند. منبع فضای منفی شما به اندازه نحوه کادربندی سوژه شما در آن فضا اهمیت ندارد.
عکس از Joanna Kosinska در Unsplash
مینیمالیسم به شدت وابسته به یکنواختی است. شما اغلب متوجه می شوید که یک رنگ تنها در کادر غالب می شود – یک آسمان آبی روشن، یک تپه سبز، یک دشت پوشیده از برف. این در واقع مطابق با فلسفه مینیمالیسم است، اما به این معنی نیست که نمی توانید برای زنده تر کردن عکس رنگ بیشتری به آن اضافه کنید.
ساده ترین راه برای انجام این کار احتمالا استفاده از یک سوژه رنگی یا یک سوژه انسانی که لباس رنگی پوشیده خواهد بود، به طوری که آن را در هر جایی که می خواهید در صحنه قرار می دهید.
عکس از Ashim D’Silva در Unsplash
سادگی ممکن است هدف نهایی باشد، اما شما نمی توانید ترکیب بندی را نادیده بگیرید طوری که انگار اهمیتی ندارد. در واقع، یک ترکیب بندی همراه با دقت و تفکر، کار مینیمالیستی شما را قوی تر خواهد کرد.
شما می توانید هر گونه را سبک ترکیب بندی در عکس خود به کار ببرید، اما ممکن است متوجه شوید که دو تا از ساده ترین سبک ها از همه موثرتر هستند: استفاده از قانون یک سوم می تواند اثربخشی فضای منفی را به حداکثر برساند، در حالیکه خطوط هدایتگر می توانند به افزودن عمق و تقارن کمک کنند.
ایجاد تاثیر بصری بیشتر با المان های کمتر آنقدر که به نظر می رسد آسان نیست، بنابراین تمام ایده های بالا را مد نظر قرار داده و آنها را امتحان کنید. پیام اصلی این است، با وجود این که هدف شما این است که همه چیز را به حداقل ممکن برسانید، اما نمی توانید خلاقیت را در این روند قربانی کنید. با این حال، این یک روند سرگرم کننده است که در نهایت ضمیمه ارزشمندی برای کار شما خواهد بود.
نویسنده: جیسون دی لیتل (Jason D. Little)
منبع:
عکاسی مفهومی دقیقا چیست؟ عکاسی مفهومی را می توان به عنوان یک ژانر از عکاسی فاین آرت در نظر گرفت که یک ایده را نشان می دهد، و قبل از هر چیز دیگری بر روی مفهوم عکس تمرکز می کند. هر تصویری می خواهد پیامی را به بیننده منتقل کند، چه یک تفسیر اجتماعی باشد، چه یک اعتراض عاطفی، و چه یک بیانیه سیاسی، که این یا از طریق عکس های خوب گرفته شده در صحنه یا تکنیک های پس پردازش به دست می آید.عکاسی کودک
«آزادی» EOS 5D Mark III, EF50mm f/1.4 USM lens, f/5, 50mm, 1/640sec, ISO250، اثر فلورنتینا امون (Florentina Amon)
یکی از اولین معرفی های جهان در زمینه عکاسی مفهومی، سلف پرتره ایپولیت بایارد (Hippolyte Bayard) به صورت عکسی با عنوان «مرد غرق شده» در سال ۱۸۴۰ بود. این عکس نمادین پاسخی به عدم به رسمیت شناختن او به عنوان یکی از مخترعان اصلی عکاسی بود، و داستان این که او چطور به دلیل بی عدالتی دولت فرانسه «خودش را غرق کرد» را بیان می کند. امروزه، عکاسی مفهومی دو استفاده اصلی دارد، به عنوان یک روش یا به عنوان یک شکل هنر. این نوع عکاسی بسیار خیال پردازانه است، بنابراین اغلب به ایجاد تصاویری می انجامد که واقعیت های تحریف شده را به تصویر می کشند.عکاسی بارداری
مهم است توجه داشته باشید که هدف عکاسی مفهومی، مانند عکاسی منظره یا انتزاعی، ایجاد تصاویر عالی و بی نقص نیست. اگرچه مسلما اثر نهایی باید سطح مشخصی از زیبایی شناسی داشته باشد، اما هدف نهایی آن ترسیم یک تصویر در ذهن بیننده است، تا آنها را به تفکر وادارد و تفسیرهای شخصی آنها را پرورش دهد.
«بازگشت» EOS 5D Mark III, EF50mm f/1.4 USM lens, f/1.4, 50mm, 1/200sec, ISO200، اثر فلورنتینا امون
به عنوان یک روش، عکاسی مفهومی در مورد ایجاد تصاویری است که متناسب با یک مفهوم هستند، مانند عکاسی تبلیغاتی یا آرشیوی، که در آن تصویر نهایی با یک مفهوم از پیش تصور شده ارتباط برقرار می کند و به عنوان یک «صحنه نمایش» برای ایده ها مورد استفاده قرار می گیرد. به عنوان مثال، یک تصویر از یک مرد در زیر یک کوه قند برای هشدار در مورد خطر مصرف قند، یا شخصی که زیر یک آبشار ایستاده تا آن حس تازگی را نشان دهد که با یک مارک خاص دستمال مرطوب می توان تجربه کرد.
«ابرها در آسمان» EOS 5D Mark III, EF50mm f/1.4 USM lens, f/2.2, 50mm, 1/40sec, ISO400، اثر فلورنتینا امون
به عنوان یک شکل هنر، این ژانر عکاسی هیچ وقت به خوبی تعریف نشده است. این ژانر نخستین بار در دهه ۱۹۶۰ به عنوان راهی برای هنرمندان جهت ثبت روند سایر هنرهای غیر عکاسی مانند هنرهای نمایشی یا مجسمه سازی شروع به ظاهر شدن در هنر کرد، و آنها هنرمندان مفهومی در نظر گرفته می شدند. در آن زمان، عکاسی مفهومی به عنوان نمایش ضعیفی از استعدادهای هنری دیده می شد، چون تولید هنر عکاسی با کیفیت بر اساس توانایی های تکنیکی قضاوت میشد، و نه داستان پشت تصویر. با این حال زمانه تغییر کرده است، و عکاسی مفهومی به عنوان یک شکل هنر به شدت مورد تحسین واقع شده است.
«پناهگاه» EOS 5D Mark III, EF50mm f/1.4 USM lens, f/1.4, 50mm, 1/250sec, ISO100 by، اثر فلورنتینا امون
اکثر عکس های مفهومی از ترکیبی از تکنیک ها برای انتقال پیام خود استفاده می کنند، از استفاده از یک گرفته تا حالت عکس. هنر و عکاسی مفهومی بر روی ناخودآگاه انسان تاثیر می گذارد، و هنرمندان از تصاویری استفاده می کنند که می دانند باعث ایجاد واکنش ها و ارتباطات احساسی از جانب بیننده می شوند. بعضی از عکاسان از نمادهای شناخته شده جهانی در کار خود استفاده می کنند، مانند استفاده از رنگ سفید برای نشان دادن پاکی و خلوص، یا تحت تاثیر قرار دادن عمدی ابهام و ذهنیت تفاسیر افراد برای پیشبرد گفتگو و بحث در مورد کار آنها. پس خوب است که عکاسانی که این ژانر را انتخاب می کنند، واقعا درک کنند که انسان ها چگونه اطلاعات و تصاویر را پردازش می کنند، چون تنها در این صورت است که می توانند اثری ایجاد کنند که آنها را به سطح عمیق تری می رساند.
اما این بدان معنا نیست که مهارت های تکنیکی مهم نیستند. اگرچه ماهیت عکاسی مفهومی در ایده نهفته است، اما درک عکاسی پایه در ارائه مهم است. استفاده ماهرانه از نور، سایه ها، و تکنیک های تصویربرداری و پس پردازش می تواند تا حد زیادی پیامی را که یک عکاس سعی دارد انتقال دهد تقویت کرده، و به ایجاد یک پاسخ مورد نظر از جانب مخاطب کمک خواهد کرد.
نویسنده: مونا تئو (Mona Teo)
منبع:
من مطمئنم که هر عکاسی تلاش می کند تا از ایجاد عکس های کسل کننده اجتناب کند. اما منظور از کسل کننده چیست؟ روش های متعددی برای تعریف این کلمه وجود دارد، اما متاسفانه، بعضی اوقات به اشتباه مفهوم مینیمالیسم به عنوان مترادفی برای کلمه کسل کننده تفسیر می شود.
مطمئنا عکسی که در آن از مینیمالیسم استفاده می شود می تواند کسل کننده باشد، اما اگر عکس فاقد جذابیت است این حاصل انتخاب عکاس است، نه به دلیل نقص سبک ذاتی. مینیمالیسم تاثیرگذار است چون یک تجربه بصری آرامش بخش برای بیننده فراهم می کند.
اینطور نیست که مینیمالیسم بهتر از سبک های دیگر باشد، فقط متفاوت است – به راحتی بیننده را جذب می کند، و عمدا غیر پیچیده است. با این حال، شما باید کمی تلاش کنید تا بتوانید عکس های مینیمالیستی خوب بگیرید.آتلیه بارداری
اینها ۵ نکته برای کمک به شماست.آتلیه نوزاد
بدیهی به نظر می رسد، اینطور نیست؟ با تلاش برای استخراج مینیمالیسم از مناظر به وضوح شلوغ، کارها را برای خودتان سخت تر نکنید (هرچند با کمی ترکیب بندی هوشمندانه می توان این کار را کرد). تپه های کوچک و درختان تنها. دشت های باز و آسمان آبی. یک پس زمینه یکنواخت و یک سوژه تنها. این ها تنها چند مورد از سناریوهایی هستند که برای عکاسی مینیمالیسم مناسب می باشند.
عکس از مجله Rucksack در Unsplash
عکس های مینیمالیستی از لحاظ بصری ناپایدار نیستند – آنها چشم را رها نمی کنند تا بی هدف در کادر حرکت کند. هر تصویر مینیمالیستی خوب شامل یک نقطه کانونی است تا نگاه بیننده را به داخل بکشد و بقیه صحنه را در زمینه مناسب قرار دهد. این نقطه کانونی می تواند یک شخص یا یک حیوان، یک ساختمان یا یک شکل سنگی باشد. یک عکس مینیمالیستی زمانی بیشترین تاثیر را دارد که شامل یک سوژه اصلی باشد.
فضای خالی در یک عکس لزوما برابر با فضای هدر رفته نیست. این فضای خالی در اطراف یک سوژه – یا– فضای منفی اگر به درستی استفاده شود، به تعریف و تاکید بیشتر بر سوژه کمک می کند. این فضای تنفس بصری است. دیوارها، زمین و آسمان سه نمونه اصلی از چیزهایی هستند که ممکن است برای ایجاد فضای منفی مورد استفاده قرار گیرند. منبع فضای منفی شما به اندازه نحوه کادربندی سوژه شما در آن فضا اهمیت ندارد.
عکس از Joanna Kosinska در Unsplash
مینیمالیسم به شدت وابسته به یکنواختی است. شما اغلب متوجه می شوید که یک رنگ تنها در کادر غالب می شود – یک آسمان آبی روشن، یک تپه سبز، یک دشت پوشیده از برف. این در واقع مطابق با فلسفه مینیمالیسم است، اما به این معنی نیست که نمی توانید برای زنده تر کردن عکس رنگ بیشتری به آن اضافه کنید.
ساده ترین راه برای انجام این کار احتمالا استفاده از یک سوژه رنگی یا یک سوژه انسانی که لباس رنگی پوشیده خواهد بود، به طوری که آن را در هر جایی که می خواهید در صحنه قرار می دهید.
عکس از Ashim D’Silva در Unsplash
سادگی ممکن است هدف نهایی باشد، اما شما نمی توانید ترکیب بندی را نادیده بگیرید طوری که انگار اهمیتی ندارد. در واقع، یک ترکیب بندی همراه با دقت و تفکر، کار مینیمالیستی شما را قوی تر خواهد کرد.
شما می توانید هر گونه را سبک ترکیب بندی در عکس خود به کار ببرید، اما ممکن است متوجه شوید که دو تا از ساده ترین سبک ها از همه موثرتر هستند: استفاده از قانون یک سوم می تواند اثربخشی فضای منفی را به حداکثر برساند، در حالیکه خطوط هدایتگر می توانند به افزودن عمق و تقارن کمک کنند.
ایجاد تاثیر بصری بیشتر با المان های کمتر آنقدر که به نظر می رسد آسان نیست، بنابراین تمام ایده های بالا را مد نظر قرار داده و آنها را امتحان کنید. پیام اصلی این است، با وجود این که هدف شما این است که همه چیز را به حداقل ممکن برسانید، اما نمی توانید خلاقیت را در این روند قربانی کنید. با این حال، این یک روند سرگرم کننده است که در نهایت ضمیمه ارزشمندی برای کار شما خواهد بود.
نویسنده: جیسون دی لیتل (Jason D. Little)
منبع:
این روزها افراد به خصوص کسانی که به عکاسی نوزاد و کودک علاقه دارند در پی خرید گوشی هایی هستند که از دوربین نسبتا حرفه ای برخوردار باشد. شما اگر هر ماه هم به یک آتلیه نوزاد یا کودک مراجعه کنید بااین حال بازبا لحظاتی مواجه خواهید شد که نیاز به ثبت دارد، چه چیزی بهتر از یک گوشی موبایل آیفون که هر لحظه امکان عکاسی را برایتان فراهم کند.
یکی از مزیتهای دوربین موبایل نسبت به دوربینهای دیجیتال، این است که همه جا همراه شماست پس دوربین eiphon خود را آماده نگه دارید تا از لحظه لحظه حرکت کودک یا منظره ای که لذت می برید عکاسی کنید. تعداد بیشتر عکس مطمئنا شانس شما را در گرفتن سایههای اجسام یا طیفهای نوری مختلف و زیبا بیشتر میکند. سعی کنید عکس های زیادی بگیرید و در پایان روز هم میتوانید عکسهای هنری خود را ذخیره و دیگر تصاویر را که با سلیقه تان مطابق نیست، حذف کنید.
انتخاب زاویه مناسب بهترین کاری است که شما برای حرفه ای نشان دادن عکس ها می توانید انجام دهید.
عکاسی به نور احتیاج دارد به خصوص نور طبیعی تاثیر بسیار خوبی خواهد داشت و هیچ دوربینی در تاریکی عکسهای زیبایی نخواهد گرفت. درباره نورهای مصنوعی باید توجه داشته باشید که چطور میتوانید از نور به نفع خود در عکاسی استفاده کنید.
مطمئنا حالت اتوماتیک عکاسی در گوشیهای آیفون، کار را برای گرفتن یک عکس ساده راحت کرده است. اما برای عکاسی حرفهای بهتر است خودتان کنترل همه چیز را در دست داشته باشید. پس جسارت به خرج داده و برای یک بار هم که شده به حالت تنظیم دستی دوربین بروید. در این زمینه برنامههایی مانند VSCO یا MuseCam گزینههای خوبی از قبیل تنظیم سرعت شاتر دوربین و حتی گرفتن عکس به صورت Raw در اختیار شما میگذارند
ویرایش تصاویر می تواند یک عکس معمولی را به یک عکس هنری و زیبا تبدیل کند. اجازه ندهید کسی به شما بگوید کار ویرایش تصاویرتان بد است. همه چیز به سلیقه شما بستگی دارد. استفاده از برنامههای جانبی، علاوه بر امکانات بسیار خوبی که آیفون به شما ارایه میدهد، میتواند کمک بزرگی در این راه باشد.
آیا میدانستید گوشی iphon خود میتوانید به راحتی از اجسام در حال حرکت عکس بگیرید، این تنها یکی از مواردی است که شاید بسیاری از دارندگان گوشیهای آیفون از آن اطلاعی نداشته باشند. مطمئن باشید دوربین آیفون امکانات زیادی دارد که از آن بیخبرید. پس دست از عکاسی در مقابل آینه بردارید و به شناخت دوربین گوشی خود بپردازید
مهمترین تغییر در دوربین گوشی iphon 7 plus، اضافه کردن لنز دوم در گوشی بود که اپل آن را تلهفوتو نامید. این قابلیت به شما امکان دو برابر زوم اپتیکال و ده برابر زوم دیجیتال میدهد.
یکی دیگر از ویژگیهای جدید گوشی آیفون 7 پلاس، استفاده از حالت پرتره در عکاسی است. با فعال کردن این حالت، گوشی آیفون با کمک دو لنز پشتی خود به صورت خودکار اختلاف فاصله ای را که بین سوژه عکاسی و پس زمینه عکس وجود دارد، تشخیص داده و این اختلاف را با نه درجه عمق مشخص میکند. در این حالت، پسزمینه عکس به صورت تار دیده میشود.
استفاده از لنزهای اضافه، فلاش، پک باتری و وسایلی از این دست میتواند در مراحل بعد کمک حال شما باشد. در کشور ما که دسترسی به این وسایل به راحتی و برای همه امکانپذیر نیست، نرمافزارهای متفاوت در این زمینه تا حدودی میتوانند این جای خالی را پر کنند.
منبع: