آتلیه کودک | آتلیه نوزاد | آتلیه بارداری

آتلیه کودک | آتلیه نوزاد | آتلیه بارداری

آتلیه کودک | آتلیه نوزاد | آتلیه بارداری

آتلیه کودک | آتلیه نوزاد | آتلیه بارداری

۷ چیز ضروری که هر عکاسی باید یاد بگیرد

 فرق بین یک عکس خوب و یک عکاس خوب چیست؟ تفاوت در ثبات و پایداری است. برای همه ما پیش آمده که به طور شانسی یک عکس خوب گرفته باشیم. شما کاملا مطمئن نیستید که چطور موفق به گرفتن آن شدید، اما همه چیز به طرز جادویی در جای خود قرار گرفت و شما تصویری را ثبت کردید که باعث می شود احساس کنید یک ستاره به تمام معنا هستید. اما مهم این است که بتوانید آن هیبت و شکوه را دوباره تکرار کنید… بارها و بارها. این کاری است که عکاسان عالی می توانند انجام دهند.

پس عامل موفقیت چیست؟ خوش شانسی؟ گرفتن یک تریلیون عکس به طوری که چند تا از آن عکس های خوب اتفاقی در بین آنها باشد؟

نه. همه چیز به لیست کوتاهی از اصول و قواعد برمی گردد. اینها چیزهایی هستند که عکاسان می دانند، به طوری که وقتی زمان آن فرا رسد، می توانند این اطلاعات را وارد عمل کنند تا به آنها کمک کند آن تصاویر برنده را بگیرند.

پس می خواهید عکس های عالی بگیرید؟ می خواهید به عنوان یک عکاس پیشرفت کنید؟ این جایی است که باید از آن شروع کنید.
۱
دوربین خود را بشناسید
[نکات ضروری عکاسی]

آیا فکر می کنید برخی عکاسان حرفه ای وجود دارند که به طور کامل نمی دانند چطور دوربین خود را کنترل کنند؟ درست است. من از کجا می دانم؟

قبلا خودم یکی از آنها بودم.

بله، این یک اعتراف زشت بزرگ است، اما حقیقت دارد. ما با عکاسی در مُد اولویت دیافراگم شروع کردیم، و اجازه دادیم دوربین به جای ما فکر کند.

ما فکر می کردیم این کار آسان تر و سریع تر از یادگیری تمام آن مسائل تکنیکی ترسناک است.

و شما می توانید برای مدتی به این شیوه ادامه دهید. دوربین ها از همیشه هوشمندتر شده اند، و می توانند برای شما خیلی دقیق عمل کنند. اما ندانستن این مسائل تکنیکی شما را عقب نگه می دارد، و در رده «عکاسی شانسی» قرار می دهد.

چیزی که من اینجا دارم در مورد آن صحبت می کنم، نیاز به درک ویژگی های ضروری دوربین و لنزتان است، و دانستن این که چطور این امر بر روی ظاهر تصاویر شما تاثیر می گذارد.

شما باید بدانید چطور تغییر دیافراگم بر ظاهر عکس شما تاثیر می گذارد.

شما باید بدانید چطور سرعت شاتر خود را تنظیم کنید تا نتایجی که می خواهید را به دست آورید.

شما باید بتوانید ایزویی را انتخاب کنید که مناسب شرایط شما باشد.

و آن وقت، بر اساس ویژگی های دوربین خود، باید در مورد مُدهای درایو، تراز سفیدی، فوکوس، مُدهای تثبیت کننده و غیره بدانید.

خوشبختانه این مسائل آنقدر که به نظر می رسد دشوار نیستند. در واقع شما می توانید تمام آنها را تنها در چند ساعت یاد بگیرید. وقتی این کار را انجام دادید، آماده اید تا به مرحله بعدی بروید.
۲
درک نوردهی
[نکات ضروری عکاسی]

زمانی که شما درک دقیقی در مورد دیافراگم، سرعت شاتر و ایزو، و این که چطور بر ظاهر عکس های شما تاثیر می گذارند پیدا کردید، باید همه آنها را در کنار هم قرار دهید و یاد بگیرید که آنها چطور با هم تعادل پیدا می کنند تا بتوانید یک نوردهی خوب ایجاد کنید.

یکی از سخت ترین چیزها این است که بفهمید منظور افراد از یک «نوردهی خوب» چیست. برخی از افراد فکر می کنند که تنها یک نوردهی درست و یک نوردهی اشتباه وجود دارد و اگر آن را اشتباه به دست آورید یک احمق هستید.

این طرز فکر احمقانه است.

و اگر به اینترنت مراجعه کنید و سعی کنید تعریف روشنی به دست آورید؟ ها، موفق باشید! همه آن تعریف ها فوق العاده گیج کننده هستند، و واقعا به اصل نحوه ایجاد یک نوردهی خوب نمی پردازند.

(نوردهی مورد علاقه من «شدت نوری که بر روی یک فیلم عکاسی می افتد ضرب در زمانی که نوردهی می شود است»… اوه… پس من به یک ماشین حساب نیاز دارم؟)

بنابراین ما تعریف خودمان را از نوردهی ارائه دادیم:

یک نوردهی خوب، میزان روشنایی است که می خواهید تصویر داشته باشد.

اگر از چیزی که شما می خواهید روشن تر باشد، زیاد نوردهی شده است. اگر تاریک تر از چیزی که شما می خواهید باشد، ناکافی نوردهی شده است.

ساده است.

در نهایت، همه چیز به تصمیم خلاقانه شما بستگی دارد. شما عکاس هستید. اما باید بدانید چطور همه چیز را تنظیم کنید تا به نوردهی مورد نظر خود دست یابید، و چطور از دوربین خود برای کمک به فهمیدن آن استفاده کنید.
۳
تسلط بر نور
[نکات ضروری عکاسی]

اجازه دهید با گفتن این جمله شروع کنم که من فکر نمی کنم هیچ کس واقعا بتواند کاملا بر نور مسلط شود (شاید به استثنای خدای یونانی آپولو). ما عکاسان برده های خوشحال و مشتاق نور هستیم. بدون آن ما نمی توانیم کارمان را انجام دهیم. و نور می تواند یک ارباب بی ثبات و بی دوام باشد (به خصوص اگر از نور طبیعی استفاده کنید).

اما یادگیری در مورد نور، درک جنبه ها و ظرافت های مختلف آن، دانستن نحوه کار با آن در هر شرایطی، ایجاد آن، دنبال کردن آن… خب، اینها واقعا پیگیری های مادام العمر عکاس هستند. ما هیچ وقت واقعا تسلط کامل پیدا نمی کنیم، اما ممکن است با سالها تمرین، به آن نزدیک شویم.

از کجا شروع کنیم؟ ساده است. از بیرون. زمانی که قدم به بیرون می گذارید، فرصت های نورپردازی بی شماری در انتظار شما هستند. آیا می توانید در نور شدید هنگام ظهر عکس بگیرید؟ در نور ساعت طلایی؟ پس از غروب خورشید؟ زمانی که ستاره ها ظاهر می شوند؟

سپس به داخل خانه برگردید. از نور پنجره ها استفاده کنید. تنوع نامحدودی آنجا وجود دارد، و در چنین سناریوی ساده (اما پیچیده) ای شما کم کم می توانید نکات ظریف تری را یاد بگیرید.

برای ادامه یادگیری آماده اید؟ ایجاد نور مورد نظر خودتان را امتحان کنید (مثل یک جادوگر!) یاد بگیرید که چطور از یک فلاش اکسترنال استفاده کنید. چند لامپ استودیویی کرایه کنید، قرض بگیرید یا بخرید، و شروع به ایجاد تنظیمات نورپردازی خودتان بکنید.

به جستجوی نور ادامه دهید، به یادگیری در مورد آن ادامه دهید، و به قرار گرفتن در شرایط نوری جدید ادامه دهید. این کار یک عمر ماجراهای عکاسی، و بیش از چند تصویر عالی برای شما به ارمغان خواهد آورد.
۴
کاوش عمق میدان
[نکات ضروری عکاسی]

خیلی خب، خیال بافی در مورد نور کافی است. بیایید وارد عمل شویم.

عمق میدان بخش بزرگی از عکاسی شماست که احتمالا تا حد زیادی آن را دست کم می گیرید.

من می دانم، چون خودم آن را دست کم گرفته ام. و می دانم که هنوز هم این کار را می کنم. شما چطور؟

عمق میدان یکی از آن چیزهایی است که در ابتدا ساده به نظر می رسد، و هرچه بیشتر یاد می گیرید پیچیده تر می شود. اما یادگیری در مورد آن، حتی در سطح پایه، تغییر زیادی در کار شما ایجاد خواهد کرد.

به عنوان مثال، شما بدون این که اول در مورد عمق میدان یاد بگیرید، ممکن است فکر کنید که برای به دست آوردن کمی تاری در پس زمینه تصویرتان، فقط باید مقدار دیافراگم خود را کم کنید.

اما فاصله کانونی، فاصله سوژه تا پس زمینه، و فاصله دوربین تا سوژه را در نظر نگرفتید. و با ترکیب عوامل خاص، دیافراگم شما ممکن است در واقع تاثیر بسیار کمی بر عمق میدان داشته باشد یا اصلا تاثیری نداشته باشد. این کاملا درست است. گاهی اوقات هیچ تفاوت عمق میدان قابل توجهی بین f/1.4 و f/11 وجود ندارد.

هنگامی که شما کم کم می فهمید که همه اینها چطور با هم ارتباط دارند، می توانید تاری پس زمینه چشمگیری به دست آورید، حتی با یک دوربین کامپکت در یک دیافراگم زیاد، تنها با دانستن این که دقیقا چطور باید تمام متغیرها را کنترل کنید.

یک تصور غلط دیگر در مورد عمق میدان این ایده است که «عمق میدان کم همیشه بهتر است». هنگامی که تازه شروع به کار می کنید، عمق میدان کم یک تکنیک جدید و هیجان انگیز است. اما در استفاده از آن زیاده روی نکنید. تا به حال دیده اید که یک عکس سر و شانه (هدشات) گرفته شده در ۸۵mm و f/1.2 چطور به نظر می رسد؟ یک بوکه زیبا به راحتی می تواند حواسمان را پرت کند، و فراموش کنیم که حتی یکی از آن گردی های چشم هم در فوکوس نیست. امم، خب این کاملا درست نیست.

از دیافراگم های زیاد نترسید. یا دیافراگم های کم. در واقع، اصلا از دیافراگم نترسید. یاد بگیرید که عمق میدان چطور کار می کند، و سپس از آن به عنوان یک تصمیم خلاقانه برای درست از کار درآوردن تمام تصاویر استفاده کنید. این کاری است که یک عکاس عالی انجام می دهد. آنها گزینه های خود را می دانند، و از تمام آنها استفاده می کنند. مطلب پیشنهاد شده در پایین شما را با تمام عوامل تاثیرگذار بر عمق میدان آشنا می کند.

بیشتر بخوانید: عمق میدان را عمقی یاد بگیرید
۵
شناخت پرسپکتیو

این شاید یکی از تحسین شده ترین موضوعات در عکاسی است. به بیان ساده، پرسکتیو مربوط به روابط فضایی بین اجسام در کادر شماست – اندازه های آنها، قرارگیری آنها، و فضای بین آنها. تمام این تعیین موقعیت ها شیوه ای که بیننده شما صحنه را تفسیر می کند را تغییر می دهند. این ممکن است باعث شود همه چیز سه بُعدی تر به نظر برسد، و یک حس عمق به عکس بدهد، یا ممکن است همه چیز را تخت و مسطح کند.

بنابراین چرا این موضوع به وضوح مهم به طور گسترده مورد بحث قرار نگرفته است؟ چون پیچیده است! یا حداقل در نگاه اول می تواند پیچیده باشد.

بیایید ساده شروع کنیم. زمانی که شما عکس می گیرید، جایی که در آن قرار می گیرید یک تصمیم بسیار مهم است. این چیزی است که پرسکتیو شما را تعیین می کند. و تغییر پرسپکتیو می تواند عکس شما را از یک تصویر معمولی به یک تصویر کاملا جذاب تبدیل کند.

شناخت پرسکتیو به تمرین و آزمایش زیادی نیاز دارد. و کمی تکان دادن پاهایتان، اینکه دولا شوید، دراز بکشید، روی یک نردبان بایستید، روی یک ساختمان بایستید، یک قدم به جلو بردارید، یک قدم به چپ بردارید. این چیزها پرسپکتیو شما را تغییر می دهند و تاثیرات عمده ای بر ظاهر و احساس عکس های شما ایجاد می کنند. آزمایش کنید. هر بار که پرسپکتیو خود را تغییر می دهید عکس بگیرید، و بعدا آنها را با هم مقایسه کنید. این کار چطور تصویر را تغییر می دهد؟

حالا فاصله کانونی چطور؟ آیا پرسپکتیو را تغییر می دهد؟ به لحاظ تکنیکی نه. این زاویه دید را تغییر می دهد (به عبارت دیگر، زاویه صحنه ای که دوربین شما ثبت می کند). لنزهای واید مقدار وسیع تری از یک صحنه را ثبت می کنند. تنها تغییر لنز پرسپکتیو را تغییر نمی دهد (هرچند ممکن است اینطور به نظر برسد). زمانی که شما تغییر لنز را با تغییر موقعیت ترکیب می کنید، پرسپکتیو تغییر می کند.
۶
غلبه بر ترکیب بندی

اکنون کمی فراتر می رویم، و وارد بحث ترکیب بندی می شویم. این یک موضوع مهم است که مربوط به نحوه سازماندهی المان های بصری کوچک مختلف در صحنه می باشد. این بحث گسترده تر از پرسپکتیو است، و شامل چیزهایی مانند نور، خطوط، اَشکال، فرم ها، رنگ ها، کادرها، بافت ها، الگوها، حرکت، بازتاب ها و غیره می باشد.

شما ممکن است «قوانین» ترکیب بندی را شنیده باشید: قانون یک سوم، فضای منفی، تعادل بصری. قوانین ترسناک، و کسل کننده به نظر می رسند، و این ایده که شما قبل از این که مجاز به عکاس بودن باشید باید بنشینید و آنها را حفظ کنید، احتمالا بسیاری از عکاسان را از غوطه ور شدن در دنیای شگفت انگیز ترکیب بندی باز می دارد.

اما من اینجا هستم تا به شما بگویم که «قوانین» در واقع قانون نیستند. آنها بیشتر شبیه دستورالعمل هستند. اینها راه هایی برای سازماندهی المان ها در کادر شما هستند که به گفتن یک داستان، انتقال یک احساس، یا جلب توجه بینندگان کمک می کنند. همه آنها چیزهای جالب و سرگرم کننده ای هستند، و چیزهای بسیار ضروری اگر بخواهید یک عکاس عالی باشید.

به عنوان مثال، آن «قانون یک سوم» که همیشه در مورد آن می شنوید. خب، این نشان می دهد که با قرار دادن سوژه در امتداد یکی از این خطوط یک سوم جادویی، یا در تقاطع خطوط (چیزی که من دوست دارم آن را یک نقطه عالی بنامم)، ناخودآگاه اهمیت آن المان را در کادر خود افزایش می دهید. و دانستن این موضوع مهم است، چون می تواند به شما کمک کند تا نگاه بیننده خود را به جایی که می خواهید هدایت کنید!

اما اگر احساس می کنید این قانون را دوست ندارید، می توانید آن را عمدا بشکنید، و سوژه خود را کاملا در مرکز کادر قرار دهید. شاید بخواهید تقارن سوژه خود را برجسته کنید. شاید یک سوژه بسیار جدی است، و قرار دادن آن در مرکز آن احساس را تقویت می کند.

این به شما، استاد عکاسی بستگی دارد. زمانی که شما در مورد ترکیب بندی بدانید، برای هر عکسی که می گیرید، انواع گزینه های جالب و سرگرم کننده مانند این را در نظر می گیرید.

۷
پس پردازش خود را عالی و بی نقص کنید

بیایید این مطلب را با موضوعی که کمی بحث برانگیز است به پایان برسانیم.

ببینید، در دنیای عکاسی دو دسته از افراد وجود دارند. کسانی که معتقدند پس پردازش (استفاده از نرم افزار برای ویرایش تصاویرتان پس از این که گرفته شدند) در بهترین حالت اتلاف وقت، و در بدترین حالت انحراف واقعیت است.

دسته دیگر معتقدند که پس پردازش ابزاری است که یک عکاس می تواند از آن استفاده کند تا با کمک آن تصاویرش بیشتر شبیه به آنچه که چشم آنها در هنگام گرفتن عکس شاهد آن بود شود، یا حالت عکس را بهبود بخشد یا یک داستان بگوید. این یک تکنیک خلاقانه است که قدمت آن به اندازه خود عکاسی است.

پس پردازش یک مهارت ضروری برای یک عکاس دیجیتال است. (حتی عکاسان فیلم هم پس پردازش انجام می دهند!)

این یک واقعیت ساده است که تصاویری که مستقیما از دوربین بیرون می آیند، چیزی جز صحنه اصلی که از آن عکس گرفته شده به نظر نمی رسند. آنها کسل کننده، تخت و بی روح هستند.

پس پردازش با تنظیم چیزهایی مانند کنتراست، روشنایی، وضوح، و اشباع، به بازگرداندن آن زیبایی کمک می کند.

سپس شما می توانید حتی از این هم فراتر بروید.

با برنامه هایی مانند لایت روم می توانید کارهایی مانند dodging و burning انجام دهید، که به معنی روشن یا تاریک کردن انتخابی بخش هایی از یک تصویر به منظور هدایت توجه بینندگان شما به جایی است که می خواهید.

اینها تکنیک های جدیدی نیستند. dodging و burning به آغاز عکاسی برمی گردند، اما در ابتدا به سختی با نوردهی بخش های مختلف چاپ برای مدت زمان های مختلف انجام می شدند.

خیلی دشوار بود، و اگر اشتباهی می کردید مجبور بودید دوباره از اول شروع کنید. dodge و burn این تصویر از اوگن اسمیت (W. Eugene Smith) ظاهرا ۵ روز طول کشیده است!

امروزه، با لایت روم، می توانید این کار را در عرض چند ثانیه انجام دهید، و هر چقدر می خواهید آن را تنظیم کنید تا وقتی که همه چیز عالی و بی نقص شود. احساس نمی کنید خوش شانس هستید؟ می دانم که چنین احساسی دارید!
ن
نتیجه گیری

پس اینها ۷ جنبه اصلی عکاسی هستند که هر عکاس باید آنها را مطالعه کند و انجام دهد. بعضی از آنها را می توان در یک دوره زمانی کوتاه فهمید، و برخی دیگر به یک عمر نیاز دارند تا بر آنها تسلط پیدا کنید. اما این خبر خوبی است. شما چیزهای هیجان انگیز زیادی برای یادگیری پیش رو دارید!

اما آیا چیزهای دیگری هم برای یادگیری هست؟ موضوعات دیگری وجود دارند که به عکاسی شما کمک کنند؟ البته که وجود دارد! اینها فقط یک نقطه شروع هستند.

شاید بخواهید پرتره بگیرید، و آن وقت چیزهای زیادی در مورد تعامل با سوژه و روانشناسی وجود دارد که می توانید یاد بگیرید. یا شاید بخواهید به عکاسی سفر بپردازید. در این صورت انواع مختلف ژانرها، از عکاسی خبری گرفته تا عکاسی  منظره دارید، و آن وقت کنجکاوی انسان شناسان برای فرهنگ و علاقه مورخان به گذشته، در گفتن داستان هایی از مکان هایی که بازدید می کنید به شما کمک خواهد کرد.عکاسی کودک

هیچ پایانی برای چیزهایی که می توانید به عنوان یک عکاس یاد بگیرید وجود ندارد، اما این ۷ موضوع برای شروع خیلی خوب هستند. پس منتظر چه هستید؟ یکی از آنها را انتخاب کنید و به سراغ آن بروید.آتلیه عکاسی بارداری
نوبت شماست
نویسنده: لورن لیم (LAUREN LIM)

منبع:

لنزک

آموزش: نظریه گشتالت در عکاسی خیابانی

 نظریه های گشتالت (Gestalt) توسط روانشناسان آلمانی در دهه ۱۹۲۰ به رهبری ماکس ورتایمر با این باور که ذهن از گرایش های خودسازماندهی برای شکل دادن به یک «دید کلی جهانی» استفاده می کند، ایجاد شدند. این نظریه ها تلاش می کنند توضیح دهند که ما هر چیزی را که می بینیم چطور درک می کنیم و برای ایجاد یک «درک تصویری» چگونه آنها را در ذهن خود سازماندهی می کنیم. ایده اصلی این است که وقتی ما با یک صحنه آشفته از لحاظ بصری مواجه می شویم، ذهن ما آن را به الگوها و اَشکال قابل تشخیص تر ساده می کند. این نظریه ها تحت عنوان اصول گشتالت شناخته شده اند. منشأ خود کلمه گشتالت به معنی شکل دادن/ به تصویر کشیدن/ سازماندهی کردن است که به عنوان یک کل یکپارچه شده است. بنابراین، این نظریه ها اغلب به صورت «کل بزرگتر از مجموع بخش هاست» بیان می شوند، چون ذهن ما یک تصویر را در شکل کلی آن، و نه تک تک بخش های آن درک می کند. این مکانیزمی برای ذهن است که وقتی یک تصویر را می بیند دیوانه نشود. عکاسی کودک

 

EOS 1000D; EF-S10-22mm f/3.5-4.5 USM; 15mm; f/4; 1/180 sec; ISO 400

(هوا برای کار کردن سرد است)

از آنجا که عکاسی ارائه تصویر به بیننده است، ما می توانیم زمانی که عکس می گیریم از اصول گشتالت استفاده کنیم تا تاثیر درستی در ذهن بیننده ایجاد کنیم. به این ترتیب می توانیم ایده تصویر را به شیوه ای بهتر ارائه دهیم. اصول (قوانین) گشتالت می توانند برای فهمیدن این که ادراک بصری چگونه کار می کند و چرا برخی از تصاویر بهتر از بقیه از کار درمی آیند، مفید باشد. در زیر اصول گشتالت برای عکاسی خیابانی ارائه شده است:عکاسی نوزاد


سادگی

ذهن ما یک تصویر را در ساده ترین شکل آن می بیند. قانون سادگی توضیح می دهد که ساده سازی یک تصویر برای کمک به چشم و ذهن مهم است، تا در تفسیر آنچه که ما سعی داریم نشان دهیم احساس راحتی کنند. بنابراین زمانی که ما از یک صحنه عکس می گیریم، سعی داریم ساده ترین شکل آن را پیدا کنیم تا آن را برای ذهن جالب و «هضم» آن را آسان کنیم. و بعد از مدتی، ذهن عمیق تر می شود و معنای واقعی تصویر را درک می کند.



EOS 100D; EF-S55-250mm f/4-5.6 IS STM; 194mm; f/5.6; 1/2000 sec; ISO 400

(ربات بیگانه)

تقارن

المان های متقارن در یک تصویر به عنوان بخش هایی از یک گروه دیده می شوند. رابطه هر دو طرف به ما کمک می کند تا المان ها را به صورت یک شکل واحد درک کنیم. وقتی ما یک عکس می گیریم، می توانیم از این قانون برای ایجاد یک تصور کلی از یک تصویر کامل استفاده کنیم که در واقع شامل دو یا چند المان است. تقارن را می توان با برقراری تعادل در المان ها یا قرینه سازی آنها ایجاد کرد. با این حال، گاهی اوقات ترکیب بندی متقارن می تواند بسیار کسل کننده باشد، و این بستگی به خلاقیت ما در گرفتن تصاویر جالب و سرگرم کننده دارد.



EOS 60D; EF-S10-22mm f/3.5-4.5 USM; 22mm; f/8; 1/100 sec; ISO 800

(بادکنک فروش)



EOS 60D; EF-S10-22mm f/3.5-4.5 USM; 10mm; f/8; 1/1000 sec; ISO 400

(مسیر یخ زده)

شکل روی زمین

در یک تصویر، گاهی اوقات ما باید یک شیء را نشان دهیم (نقطه توجه اصلی تصویر)، اما چشمان بیننده نمی توانند به وضوح آن را ببینند چون آن شیء با پس زمینه خود ادغام می شود. قانون شکل روی زمین (Figure to Ground) به ما کمک می کند تا توضیح دهیم کدام المان به عنوان شکل دیده شده و کدام المان زمین خواهد بود. شکل، شیء یا نقطه توجه اصلی و زمین، پس زمینه پشت یا اطراف شکل می باشد. گاهی اوقات شکل همیشه یک شیء نیست، می تواند یک ناحیه باشد. ذهن ما کوچکترین یا پرکنتراست ترین (تاریک ترین یا روشن ترین) ناحیه را به عنوان شکل و ناحیه بزرگتر را به عنوان زمین خواهد دید.



EOS 60D; EF-S10-22mm f/3.5-4.5 USM; 22mm; f/4.5; 1/800 sec; ISO 400

(پس از باران)



EOS 1000D; EF-S10-22mm f/3.5-4.5 USM; 10mm; f/11; 1/500 sec; ISO 200

(کار صبح زود)

سرنوشت مشترک

قانون سرنوشت مشترک (Common Fate) توضیح می دهد که المان های بصری که با هم در یک جهت حرکت می کنند، به صورت بخشی از یک گروه واحد دیده می شوند. بنابراین، زمانی که ما یک صحنه را با گروهی از المان های در حال حرکت با یکدیگر می بینیم، ذهن ما آن را به صورت یک گروه خواهد دید، و المان های دیگری که ثابت می مانند یا در جهت دیگری حرکت می کنند، خارج از گروه در نظر گرفته خواهند شد. با درک این قانون، می توانیم تصویری از یک گروه ایجاد کنیم که در واقع شامل المان های مختلف است یا می توانیم المان هایی را از گروه حذف کنیم.



EOS 60D; EF-S10-22mm f/3.5-4.5 USM; 10mm; f/11; 1/1600 sec; ISO 800

(عجله)

نزدیکی

گروهی از المان ها که به یکدیگر نزدیک هستند، احتمال بیشتری وجود دارد که متعلق به یکدیگر دیده شوند، نسبت به وقتی که از هم دور باشند. بنابراین، اگر ما بخواهیم ارتباطی بین المان ها در یک تصویر ایجاد کنیم، باید آنها را نزدیک یکدیگر قرار دهیم.



EOS 1000D; EF-S10-22mm f/3.5-4.5 USM; 12mm; f/8; 1/60 sec; ISO 400

(دوستان)



EOS 1000D; EF-S10-22mm f/3.5-4.5 USM; 116mm; f/11; 1/60 sec; ISO 400

(او کیست)

شباهت

اگر المان ها شبیه یکدیگر باشند، ذهن ما آنها را متعلق به یک گروه می بیند. قانون شباهت را می توان با استفاده از رنگ، شکل، اندازه، بافت یا هر ویژگی دیگر ایجاد کرد. المان های غیر مرتبط که ویژگی های مشابهی دارند، به صورت یک گروه دیده خواهند شد. با درک قانون شباهت، می توانیم با استفاده از رنگ، شکل، اندازه یا بافت المان های غیر مرتبط، بین آنها ارتباط ایجاد کنیم. تکرار، زیر مجموعه این قانون است.



EOS 100D; EF-S55-250mm f/4-5.6 IS STM; 65mm; f/4; 1/50 sec; ISO 100

(دوستان در سکوت)



EOS 60D; EF-S10-22mm f/3.5-4.5 USM; 22mm; f/11; 1/200 sec; ISO 100

(بدون عرق ریزی)

تداوم

قانون تداوم توضیح می دهد که ذهن ما تمایل دارد اَشکال یا خطوط را فراتر از نقطه پایانشان ادامه دهد. اشیاء به عنوان یک کل گروه بندی می شوند اگر هم خط باشند یا یک خط جهت را دنبال کنند. تا زمانی که اَشکال یا خطوط ادامه دار باشند، حتی اگر بخش بخش و مجزا باشند، به صورت یک المان واحد دیده می شوند. و هرچه بخش های آنها نرمتر باشد، بیشتر آنها را به صورت یک شکل یا خطوط یکپارچه می بینیم. از تداوم مانند خطوط هدایتگر نیز می توان برای هدایت نگاه بینندگان به سمت سوژه اصلی که می خواهیم آنها ببینند استفاده کرد.



EOS 1000D; EF-S55-250mm f/4-5.6 IS STM; 250mm; f/5.6; 1/320 sec; ISO 400

(خارج از دسترس)



EOS 60D; EF-S10-22mm f/3.5-4.5 USM; 13mm; f/13; 1/8 sec; ISO 400

(سفر)

خاتمه

یکی از کارهای خوبی که ذهن ما می تواند انجام دهد، توانایی کامل کردن اَشکالی است که وجود ندارند. ذهن ما تمایل به تکمیل کردن اشیاء ناتمام دارد. این قانون خاتمه است که برای توضیح این که ذهن ما چگونه می تواند فاصله بین اشیاء یا خطوطی که کامل نیستند را پر کند، مورد استفاده قرار می گیرد. ذهن ما توانایی تشخیص المان های یک تصویر را دارد، حتی اگر آن المان تنها بخشی از شیء بزرگتر باشد. در یک تصویر، اَشکال کامل می توانند کسل کننده باشند. از این رو ما می توانیم اطلاعات کافی به ذهن بدهیم تا بتواند اَشکال را شکل دهد، اما هنوز هم کمی جا برای تخیل باقی بگذاریم. با درک نظریه های گشتالت در هنگام عکاسی خیابانی، ما می توانیم تصویری با قدرت هدایت ذهن بینندگان آنطور که می خواهیم آنها ببینند، با ترکیب بندی المان های آن به شیوه ای موثر ایجاد کنیم.

یک بار دیگر تکرار می کنیم، نظریه های گشتالت در مورد ادراک و واقعیت هستند.

نویسنده: آگوس نونوت سوپریانتو (Agus Nonot Supriyanto)

منبع:

لنزک

آموزش شروع کار با عکاسی مفهومی

من مطمئنم که هر عکاسی تلاش می کند تا از ایجاد عکس های کسل کننده اجتناب کند. اما منظور از کسل کننده چیست؟ روش های متعددی برای تعریف این کلمه وجود دارد، اما متاسفانه، بعضی اوقات به اشتباه مفهوم مینیمالیسم به عنوان مترادفی برای کلمه کسل کننده تفسیر می شود.

مطمئنا عکسی که در آن از مینیمالیسم استفاده می شود می تواند کسل کننده باشد، اما اگر عکس فاقد جذابیت است این حاصل انتخاب عکاس است، نه به دلیل نقص سبک ذاتی. مینیمالیسم تاثیرگذار است چون یک تجربه بصری آرامش بخش برای بیننده فراهم می کند.

اینطور نیست که مینیمالیسم بهتر از سبک های دیگر باشد، فقط متفاوت است – به راحتی بیننده را جذب می کند، و عمدا غیر پیچیده است. با این حال، شما باید کمی تلاش کنید تا بتوانید عکس های مینیمالیستی خوب بگیرید.آتلیه بارداری

اینها ۵ نکته برای کمک به شماست.آتلیه نوزاد

۱

به دنبال صحنه های ساده بگردید

بدیهی به نظر می رسد، اینطور نیست؟ با تلاش برای استخراج مینیمالیسم از مناظر به وضوح شلوغ، کارها را برای خودتان سخت تر نکنید (هرچند با کمی ترکیب بندی هوشمندانه می توان این کار را کرد). تپه های کوچک و درختان تنها. دشت های باز و آسمان آبی. یک پس زمینه یکنواخت و یک سوژه تنها. این ها تنها چند مورد از سناریوهایی هستند که برای عکاسی مینیمالیسم مناسب می باشند.


عکس از مجله Rucksack در Unsplash

2

یک نقطه کانونی قوی پیدا کنید

عکس های مینیمالیستی از لحاظ بصری ناپایدار نیستند – آنها چشم را رها نمی کنند تا بی هدف در کادر حرکت کند. هر تصویر مینیمالیستی خوب شامل یک نقطه کانونی است تا نگاه بیننده را به داخل بکشد و بقیه صحنه را در زمینه مناسب قرار دهد. این نقطه کانونی می تواند یک شخص یا یک حیوان، یک ساختمان یا یک شکل سنگی باشد. یک عکس مینیمالیستی زمانی بیشترین تاثیر را دارد که شامل یک سوژه اصلی باشد.


3

فضای منفی در عکس بگنجانید

فضای خالی در یک عکس لزوما برابر با فضای هدر رفته نیست. این فضای خالی در اطراف یک سوژه – یا–  فضای منفی  اگر به درستی استفاده شود، به تعریف و تاکید بیشتر بر سوژه کمک می کند. این فضای تنفس بصری است. دیوارها، زمین و آسمان سه نمونه اصلی از چیزهایی هستند که ممکن است برای ایجاد فضای منفی مورد استفاده قرار گیرند. منبع فضای منفی شما به اندازه نحوه کادربندی سوژه شما در آن فضا اهمیت ندارد.


عکس از Joanna Kosinska در Unsplash

4

رنگ اضافه کنید

مینیمالیسم به شدت وابسته به یکنواختی است. شما اغلب متوجه می شوید که یک رنگ تنها در کادر غالب می شود – یک آسمان آبی روشن، یک تپه سبز، یک دشت پوشیده از برف. این در واقع مطابق با فلسفه مینیمالیسم است، اما به این معنی نیست که نمی توانید برای زنده تر کردن عکس رنگ بیشتری به آن اضافه کنید.

ساده ترین راه برای انجام این کار احتمالا استفاده از یک سوژه رنگی یا یک سوژه انسانی که لباس رنگی پوشیده خواهد بود، به طوری که آن را در هر جایی که می خواهید در صحنه قرار می دهید.


عکس از Ashim D’Silva در Unsplash

5

طوری ترکیب بندی کنید که حداکثر تاثیرگذاری را داشته باشد

سادگی ممکن است هدف نهایی باشد، اما شما نمی توانید ترکیب بندی را نادیده بگیرید طوری که انگار اهمیتی ندارد. در واقع، یک ترکیب بندی همراه با دقت و تفکر، کار مینیمالیستی شما را قوی تر خواهد کرد.

شما می توانید هر گونه  را سبک ترکیب بندی در عکس خود به کار ببرید، اما ممکن است متوجه شوید که دو تا از ساده ترین سبک ها از همه موثرتر هستند: استفاده از قانون یک سوم می تواند اثربخشی فضای منفی را به حداکثر برساند، در حالیکه خطوط هدایتگر می توانند به افزودن عمق و تقارن کمک کنند.


نکات نهایی در مورد شروع کار با مینیمالیسم در عکاسی

ایجاد تاثیر بصری بیشتر با المان های کمتر آنقدر که به نظر می رسد آسان نیست، بنابراین تمام ایده های بالا را مد نظر قرار داده و آنها را امتحان کنید. پیام اصلی این است، با وجود این که هدف شما این است که همه چیز را به حداقل ممکن برسانید، اما نمی توانید خلاقیت را در این روند قربانی کنید. با این حال، این یک روند سرگرم کننده است که در نهایت ضمیمه ارزشمندی برای کار شما خواهد بود.

نویسنده: جیسون دی لیتل (Jason D. Little)

منبع:

لنزک

عکاسی مفهومی دقیقا چیست؟ عکاسی مفهومی را می توان به عنوان یک ژانر از عکاسی فاین آرت در نظر گرفت که یک ایده را نشان می دهد، و قبل از هر چیز دیگری بر روی مفهوم عکس تمرکز می کند. هر تصویری می خواهد پیامی را به بیننده منتقل کند، چه یک تفسیر اجتماعی باشد، چه یک اعتراض عاطفی، و چه یک بیانیه سیاسی، که این یا از طریق عکس های خوب گرفته شده در صحنه یا تکنیک های پس پردازش به دست می آید.عکاسی کودک


«آزادی» EOS 5D Mark III, EF50mm f/1.4 USM lens, f/5, 50mm, 1/640sec, ISO250، اثر فلورنتینا امون (Florentina Amon)

یکی از اولین معرفی های جهان در زمینه عکاسی مفهومی، سلف پرتره ایپولیت بایارد (Hippolyte Bayard) به صورت عکسی با عنوان «مرد غرق شده» در سال ۱۸۴۰ بود. این عکس نمادین پاسخی به عدم به رسمیت شناختن او به عنوان یکی از مخترعان اصلی عکاسی بود، و داستان این که او چطور به دلیل بی عدالتی دولت فرانسه «خودش را غرق کرد» را بیان می کند. امروزه، عکاسی مفهومی دو استفاده اصلی دارد، به عنوان یک روش یا به عنوان یک شکل هنر. این نوع عکاسی بسیار خیال پردازانه است، بنابراین اغلب به ایجاد تصاویری می انجامد که واقعیت های تحریف شده را به تصویر می کشند.عکاسی بارداری

مهم است توجه داشته باشید که هدف عکاسی مفهومی، مانند عکاسی منظره یا انتزاعی، ایجاد تصاویر عالی و بی نقص نیست. اگرچه مسلما اثر نهایی باید سطح مشخصی از زیبایی شناسی داشته باشد، اما هدف نهایی آن ترسیم یک تصویر در ذهن بیننده است، تا آنها را به تفکر وادارد و تفسیرهای شخصی آنها را پرورش دهد.


«بازگشت» EOS 5D Mark III, EF50mm f/1.4 USM lens, f/1.4, 50mm, 1/200sec, ISO200، اثر فلورنتینا امون

عکاسی مفهومی به عنوان یک روش

به عنوان یک روش، عکاسی مفهومی در مورد ایجاد تصاویری است که متناسب با یک مفهوم هستند، مانند عکاسی تبلیغاتی یا آرشیوی، که در آن تصویر نهایی با یک مفهوم از پیش تصور شده ارتباط برقرار می کند و به عنوان یک «صحنه نمایش» برای ایده ها مورد استفاده قرار می گیرد. به عنوان مثال، یک تصویر از یک مرد در زیر یک کوه قند برای هشدار در مورد خطر مصرف قند، یا شخصی که زیر یک آبشار ایستاده تا آن حس تازگی را نشان دهد که با یک مارک خاص دستمال مرطوب می توان تجربه کرد.


«ابرها در آسمان» EOS 5D Mark III, EF50mm f/1.4 USM lens, f/2.2, 50mm, 1/40sec, ISO400، اثر فلورنتینا امون

عکاسی مفهومی به عنوان یک شکل هنر

به عنوان یک شکل هنر، این ژانر عکاسی هیچ وقت به خوبی تعریف نشده است. این ژانر نخستین بار در دهه ۱۹۶۰ به عنوان راهی برای هنرمندان جهت ثبت روند سایر هنرهای غیر عکاسی مانند هنرهای نمایشی یا مجسمه سازی شروع به ظاهر شدن در هنر کرد، و آنها هنرمندان مفهومی در نظر گرفته می شدند. در آن زمان، عکاسی مفهومی به عنوان نمایش ضعیفی از استعدادهای هنری دیده می شد، چون تولید هنر عکاسی با کیفیت بر اساس توانایی های تکنیکی قضاوت میشد، و نه داستان پشت تصویر. با این حال زمانه تغییر کرده است، و عکاسی مفهومی به عنوان یک شکل هنر به شدت مورد تحسین واقع شده است.


«پناهگاه» EOS 5D Mark III, EF50mm f/1.4 USM lens, f/1.4, 50mm, 1/250sec, ISO100 by، اثر فلورنتینا امون

نحوه کار

اکثر عکس های مفهومی از ترکیبی از تکنیک ها برای انتقال پیام خود استفاده می کنند، از استفاده از یک گرفته تا حالت عکس. هنر و عکاسی مفهومی بر روی ناخودآگاه انسان تاثیر می گذارد، و هنرمندان از تصاویری استفاده می کنند که می دانند باعث ایجاد واکنش ها و ارتباطات احساسی از جانب بیننده می شوند. بعضی از عکاسان از نمادهای شناخته شده جهانی در کار خود استفاده می کنند، مانند استفاده از رنگ سفید برای نشان دادن پاکی و خلوص، یا تحت تاثیر قرار دادن عمدی ابهام و ذهنیت تفاسیر افراد برای پیشبرد گفتگو و بحث در مورد کار آنها. پس خوب است که عکاسانی که این ژانر را انتخاب می کنند، واقعا درک کنند که انسان ها چگونه اطلاعات و تصاویر را پردازش می کنند، چون تنها در این صورت است که می توانند اثری ایجاد کنند که آنها را به سطح عمیق تری می رساند.

اما این بدان معنا نیست که مهارت های تکنیکی مهم نیستند. اگرچه ماهیت عکاسی مفهومی در ایده نهفته است، اما درک عکاسی پایه در ارائه مهم است. استفاده ماهرانه از نور، سایه ها، و تکنیک های تصویربرداری و پس پردازش می تواند تا حد زیادی پیامی را که یک عکاس سعی دارد انتقال دهد تقویت کرده، و به ایجاد یک پاسخ مورد نظر از جانب مخاطب کمک خواهد کرد.

نویسنده: مونا تئو (Mona Teo)

منبع:

لنزک


۵ نکته برای کمک به ایجاد عکس های مینیمالیستی بهتر

من مطمئنم که هر عکاسی تلاش می کند تا از ایجاد عکس های کسل کننده اجتناب کند. اما منظور از کسل کننده چیست؟ روش های متعددی برای تعریف این کلمه وجود دارد، اما متاسفانه، بعضی اوقات به اشتباه مفهوم مینیمالیسم به عنوان مترادفی برای کلمه کسل کننده تفسیر می شود.

مطمئنا عکسی که در آن از مینیمالیسم استفاده می شود می تواند کسل کننده باشد، اما اگر عکس فاقد جذابیت است این حاصل انتخاب عکاس است، نه به دلیل نقص سبک ذاتی. مینیمالیسم تاثیرگذار است چون یک تجربه بصری آرامش بخش برای بیننده فراهم می کند.

اینطور نیست که مینیمالیسم بهتر از سبک های دیگر باشد، فقط متفاوت است – به راحتی بیننده را جذب می کند، و عمدا غیر پیچیده است. با این حال، شما باید کمی تلاش کنید تا بتوانید عکس های مینیمالیستی خوب بگیرید.آتلیه بارداری

اینها ۵ نکته برای کمک به شماست.آتلیه نوزاد

۱

به دنبال صحنه های ساده بگردید

بدیهی به نظر می رسد، اینطور نیست؟ با تلاش برای استخراج مینیمالیسم از مناظر به وضوح شلوغ، کارها را برای خودتان سخت تر نکنید (هرچند با کمی ترکیب بندی هوشمندانه می توان این کار را کرد). تپه های کوچک و درختان تنها. دشت های باز و آسمان آبی. یک پس زمینه یکنواخت و یک سوژه تنها. این ها تنها چند مورد از سناریوهایی هستند که برای عکاسی مینیمالیسم مناسب می باشند.


عکس از مجله Rucksack در Unsplash

2

یک نقطه کانونی قوی پیدا کنید

عکس های مینیمالیستی از لحاظ بصری ناپایدار نیستند – آنها چشم را رها نمی کنند تا بی هدف در کادر حرکت کند. هر تصویر مینیمالیستی خوب شامل یک نقطه کانونی است تا نگاه بیننده را به داخل بکشد و بقیه صحنه را در زمینه مناسب قرار دهد. این نقطه کانونی می تواند یک شخص یا یک حیوان، یک ساختمان یا یک شکل سنگی باشد. یک عکس مینیمالیستی زمانی بیشترین تاثیر را دارد که شامل یک سوژه اصلی باشد.


3

فضای منفی در عکس بگنجانید

فضای خالی در یک عکس لزوما برابر با فضای هدر رفته نیست. این فضای خالی در اطراف یک سوژه – یا–  فضای منفی  اگر به درستی استفاده شود، به تعریف و تاکید بیشتر بر سوژه کمک می کند. این فضای تنفس بصری است. دیوارها، زمین و آسمان سه نمونه اصلی از چیزهایی هستند که ممکن است برای ایجاد فضای منفی مورد استفاده قرار گیرند. منبع فضای منفی شما به اندازه نحوه کادربندی سوژه شما در آن فضا اهمیت ندارد.


عکس از Joanna Kosinska در Unsplash

4

رنگ اضافه کنید

مینیمالیسم به شدت وابسته به یکنواختی است. شما اغلب متوجه می شوید که یک رنگ تنها در کادر غالب می شود – یک آسمان آبی روشن، یک تپه سبز، یک دشت پوشیده از برف. این در واقع مطابق با فلسفه مینیمالیسم است، اما به این معنی نیست که نمی توانید برای زنده تر کردن عکس رنگ بیشتری به آن اضافه کنید.

ساده ترین راه برای انجام این کار احتمالا استفاده از یک سوژه رنگی یا یک سوژه انسانی که لباس رنگی پوشیده خواهد بود، به طوری که آن را در هر جایی که می خواهید در صحنه قرار می دهید.


عکس از Ashim D’Silva در Unsplash

5

طوری ترکیب بندی کنید که حداکثر تاثیرگذاری را داشته باشد

سادگی ممکن است هدف نهایی باشد، اما شما نمی توانید ترکیب بندی را نادیده بگیرید طوری که انگار اهمیتی ندارد. در واقع، یک ترکیب بندی همراه با دقت و تفکر، کار مینیمالیستی شما را قوی تر خواهد کرد.

شما می توانید هر گونه  را سبک ترکیب بندی در عکس خود به کار ببرید، اما ممکن است متوجه شوید که دو تا از ساده ترین سبک ها از همه موثرتر هستند: استفاده از قانون یک سوم می تواند اثربخشی فضای منفی را به حداکثر برساند، در حالیکه خطوط هدایتگر می توانند به افزودن عمق و تقارن کمک کنند.


نکات نهایی در مورد شروع کار با مینیمالیسم در عکاسی

ایجاد تاثیر بصری بیشتر با المان های کمتر آنقدر که به نظر می رسد آسان نیست، بنابراین تمام ایده های بالا را مد نظر قرار داده و آنها را امتحان کنید. پیام اصلی این است، با وجود این که هدف شما این است که همه چیز را به حداقل ممکن برسانید، اما نمی توانید خلاقیت را در این روند قربانی کنید. با این حال، این یک روند سرگرم کننده است که در نهایت ضمیمه ارزشمندی برای کار شما خواهد بود.

نویسنده: جیسون دی لیتل (Jason D. Little)

منبع:

لنزک

راهنمای عکاسی با گوشی آیفون

این روزها افراد به خصوص کسانی که به عکاسی نوزاد و کودک علاقه دارند در پی خرید گوشی هایی هستند که از دوربین نسبتا حرفه ای برخوردار باشد. شما اگر هر ماه هم به یک آتلیه نوزاد یا کودک مراجعه کنید  بااین حال بازبا لحظاتی مواجه خواهید شد که نیاز به ثبت دارد، چه چیزی بهتر از یک گوشی موبایل آیفون که هر لحظه امکان عکاسی را برایتان فراهم کند.

عکس های زیادی ثبت کنید

یکی از مزیت‌های دوربین موبایل نسبت به دوربین‌های دیجیتال، این است که همه جا همراه شماست پس دوربین eiphon خود را آماده نگه دارید تا از لحظه لحظه حرکت کودک یا منظره ای که لذت می برید عکاسی کنید. تعداد بیشتر عکس مطمئنا شانس شما را در گرفتن سایه‌های اجسام یا طیف‌های نوری مختلف و زیبا بیشتر می‌کند. سعی کنید عکس های زیادی بگیرید و در پایان روز هم می‌توانید عکس‌های هنری خود را ذخیره و دیگر تصاویر را که با سلیقه‌ تان مطابق نیست، حذف کنید.

راهنمای عکاسی با گوشی آیفون

زاویه مناسب را پیدا کنید

انتخاب زاویه مناسب بهترین کاری است که شما برای حرفه ای نشان دادن عکس ها می توانید انجام دهید.

به دنبال نور باشید

عکاسی به نور احتیاج دارد به خصوص نور طبیعی تاثیر بسیار خوبی خواهد داشت و هیچ دوربینی در تاریکی عکس‌های زیبایی نخواهد گرفت. درباره نورهای مصنوعی باید توجه داشته باشید که چطور می‌توانید از نور به نفع خود در عکاسی استفاده کنید.

کنترل کامل دوربین را به دست بگیرید

مطمئنا حالت اتوماتیک عکاسی در گوشی‌های آی‌فون، کار را برای گرفتن یک عکس ساده راحت کرده است. اما برای عکاسی حرفه‌ای بهتر است خودتان کنترل همه چیز را در دست داشته باشید. پس جسارت به خرج داده و برای یک بار هم که شده به حالت تنظیم دستی دوربین بروید. در این زمینه برنامه‌هایی مانند VSCO یا MuseCam گزینه‌های خوبی از قبیل تنظیم سرعت شاتر دوربین و حتی گرفتن عکس به صورت Raw در اختیار شما می‌گذارند

عکس را ویرایش کنید

ویرایش تصاویر می تواند یک عکس معمولی را به یک عکس هنری و زیبا تبدیل ‌کند. اجازه ندهید کسی به شما بگوید کار ویرایش تصاویرتان بد است. همه چیز به سلیقه شما بستگی دارد. استفاده از برنامه‌های جانبی، علاوه بر امکانات بسیار خوبی که آیفون به شما ارایه می‌دهد، می‌تواند کمک بزرگی در این راه باشد.

دوربین گوشی خود را کاملا بشناسید

آیا می‌دانستید گوشی iphon خود می‌توانید به راحتی از اجسام در حال حرکت عکس بگیرید، این تنها یکی از مواردی است که شاید بسیاری از دارندگان گوشی‌های آی‌فون از آن اطلاعی نداشته باشند. مطمئن باشید دوربین آی‌فون امکانات زیادی دارد که از آن بی‌خبرید. پس دست از عکاسی در مقابل آینه بردارید و به شناخت دوربین گوشی خود بپردازید

مهمترین تغییر در دوربین گوشی iphon 7 plus، اضافه کردن لنز دوم در گوشی بود که اپل آن را تله‌فوتو نامید. این قابلیت به شما امکان دو برابر زوم اپتیکال و ده برابر زوم دیجیتال می‌دهد.

استفاده از حالت پرتره (Portrait mode)

یکی دیگر از ویژگی‌های جدید گوشی آیفون 7 پلاس، استفاده از حالت پرتره در عکاسی است. با فعال کردن این حالت، گوشی آی‌فون با کمک دو لنز پشتی خود به صورت خودکار اختلاف فاصله ای را که بین سوژه عکاسی و پس زمینه عکس وجود دارد، تشخیص داده و این اختلاف را با نه درجه عمق مشخص می‌کند. در این حالت، پس‌زمینه عکس به صورت تار دیده می‌‌شود.

استفاده از سخت‌افزارها و نرم‌افزارها

استفاده از لنزهای اضافه، فلاش، پک باتری و وسایلی از این دست می‌تواند در مراحل بعد کمک حال شما باشد. در کشور ما که دسترسی به این وسایل به راحتی و برای همه امکان‌پذیر نیست، نرم‌افزارهای متفاوت در این زمینه تا حدودی می‌توانند این جای خالی را پر کنند.

                                                                                        

منبع:

گوگل