آتلیه کودک | آتلیه نوزاد | آتلیه بارداری

آتلیه کودک | آتلیه نوزاد | آتلیه بارداری

آتلیه کودک | آتلیه نوزاد | آتلیه بارداری

آتلیه کودک | آتلیه نوزاد | آتلیه بارداری

کشورهایی که عکاسی در آن ها ممنوع است

برای این که مسافرت ها خاطرات خوبی را به جای بگذارند باید با قوانین هر کشوری تا حدودی آشنایی داشته باشیم. هر کشوری قانون های مخصوص خودش را دارد که توریست های آن کشور مجبور به رعایت کردن آن هستند. در بعضی از کشورها عکاسی با دوربین دیجیتال در برخی مناطق ممنوع است و جریمه خواهید شد.
کره جنوبی: جریمه عکاسی بدون اجازه ۵ سال زندان

کشورهایی که عکاسی در آن ها ممنوع است
 
در این کشور عکاسی از زنان بدون کسب اجازه از آن ها حتی در اماکن عمومی ممنوع است. نادیده گرفتن این قانون حکم تجاوز جنسی دارد و متخلف محکوم به ۵ سال زندان و یا پرداخت ۱۰ میلیون یورو جریمه می شود.عکاسی نوزاد
  ایالات متحده آمریکا: عکاسی از ملک های خصوصی ممنوع

کشورهایی که عکاسی در آن ها ممنوع است
در ایالات متحده جرایم مربوط به عکاسی ملایم تر از کره جنوبی است. اما در برخی موارد ممکن است به دردسر بزرگی بیفتید. برای عکس گرفتن از ملک های خصوصی ابتدا باید از مالک اجازه بگیرید. پس در این کشور همیشه به علامت های ممنوعه توجه کنید.
 
امارات متحده عربی: عکاسی از قصرها ممنوع

کشورهایی که عکاسی در آن ها ممنوع است

در امارات جریمه عکاسی از مکان های ممنوعه یک تا ۳ ماه زندان و یا پرداخت ۱٫۳۶۱ دلار جریمه است. در بسیاری از مناطق این کشور به دلیل خرافه های بومی عکاسی ممنوع است. پس عکاسی از ساختمان های دولتی، پل ها و قصرها ممنوع است.
 
کره شمالی: اقدام به هر کاری بدون اجازه ممنوع

کشورهایی که عکاسی در آن ها ممنوع است

اگر تصمیم دارید از این کشور دیدن کنید باید خودتان را برای محدودیت های شدید در حرکات و رفتارهای تان آماده کنید. در کره شمالی هرگز نباید هتل را بدون راهنما ترک کنید و بدون اجازه راهنما هم نمی توانید عکاسی کنید. اگر چنین اشتباهاتی را مرتکب شوید باید جریمه سنگینی را بابت آن بپردازید.
 
انگلیس: عکس های تبلیغاتی ممنوع

کشورهایی که عکاسی در آن ها ممنوع است

توریست ها در هر نقطه از این کشور اجازه گرفتن عکس های مبتدی و غیر حرفه ای دارند اما اجازه گرفتن عکس های تبلیغاتی ممنوع است. به عنوان مثال عکاسی در میدان ترافالگار و میدان پارلمان لندن فقط با اجازه شهردار لندن امکان پذیر است.
 ژاپن: عکاسی از مجسمه ها و معبدهای بودا ممنوع

کشورهایی که عکاسی در آن ها ممنوع است

در ژاپن عکاسی از بعضی معبدها و مجسمه های خاص ممنوع است و به اعتقاد آن ها عکاسی ارواح را آزار می دهد. قبل از رفتن به این کشور لیست مکان هایی که عکاسی در آن ها ممنوع است را پیدا کنید. البته در زمان های خاصی از سال این ممنوعیت وجود ندارد
منبع:
وب سایت بدونیم

انواع عکاسی

مثل همه هنرها، عکاسی هم انواع مختلف دارد چرا که این نوع از هنر چه به عنوان یک سرگرمی و چه در جایگاه یک شغل و حرفه بسیار مورد علاقه و توجه قرار گرفته است. در این مقاله سعی داریم شما را با برخی از سبک‌های عکاسی که از جایگاه بالایی در هنرهای خلاق برخوردارند آشنا کنیم.

نمی‌توان عکس را فقط نمایشی از واقعیت دانست، بلکه اغلب قادر به نمایش چیزی است که توسط یک ناظر معمولی دیده نمی‌شود. یک عکس قطعا ارزشی برابر با هزاران کلمه و قدرتی برای انتقال مفهومی متفاوت از وضعیتی خاص دارد.

عکاسی همان طور که ارائه دهنده‌ی راه‌های مختلفی به مشتاقان این شکل از هنر است، برای عده‌ای سرگرمی و برای قشری دیگر حرفه‌ای کامل محسوب می‌شود. جذاب‌ترین و دیدنی‌ترین عکس‌های جهان نیازی به تجهیزات گران قیمت نداشته‌اند.

یک عکس خیره‌کننده، تخصص ماهرانه چشمی است که یاد گرفته، لحظات را در بهترین زمان ممکن ثبت کند

نیاز واقعی برای یک عکس خیره‌کننده، تخصص ماهرانه چشمی است که یاد گرفته، لحظات را در بهترین زمان ممکن ثبت کند.

اگرچه عکاسی رنگی به مرور زمان محبوبیت بیشتری به دست آورده اما عکاسان از پتانسیل موجود در تصاویر سیاه و سفید نیز کاملا آگاه هستند.

اگر عکاسی برایتان جالب است ادامه مطلب را از دست ندهید تا با انواع عکاسی که برخی از آنها، حتی موقعیت‌های شغلی فوق‌العاده‌ای نیز هستند آشنا شوید.

۱ - عکاسی مد

عکاسی مد یکی از پر سودترین انواع آن است. عکس‌ها یکی از مؤثرترین راه‌های ارتباطی در جهان مد هستند. در اینجا برای جلب توجه بیشتر به لباس‌ها و لوازم تزئینی از عکاسی استفاده می‌شود. مدل‌ها منحصرا برای به نمایش گذاشتن محصولات در بهترین حالت ممکن انتخاب می‌شوند. رسالت عکاسان مد روز ایجاد نگاهی خاص به محصولات است؛ فارغ از اینکه عکس‌ها در محیطی طبیعی یا در استدیو گرفته شوند. معمولا این عکس‌ها، راه خود را به مجلات پیشرو در حوزه مد باز می‌کنند. این مجلات نیاز مردمی که علاقه‌مند به آخرین تغییرات روز درباره لباس‌ها و لوازم تزئیناتی هستند را تامین می‌کنند. آتلیه کودک

۲ - عکاسی تبلیغاتی

این سبک درباره بهترین راه ایجاد فضای مناسب برای برجسته کردن محصولی است که تبلیغ می‌شود. عکاسان این رشته به طور کلی ذهنی پر از تصاویر و ایده‌های متفاوت دارند. برخی اوقات شرکت‌های طراحی نیز به منظور رسیدن به نتایجی مشخص‌تر، عکاسان را راهنمایی می‌کنند که این عکس‌ها همواره با هماهنگی شرکت تبلیغاتی برنامه‌ریزی می‌شوند.

۳ - عکاسی اشیاء

عکاسی اشیاء درباره ثبت اشیایی است که برای ایجاد یک ترکیب خاص، به عمد در کنار یکدیگر قرار داده شده‌اند. این شکل از هنر عکاسی نیازمند توانایی و درک بالای عکاس از ترکیب‌بندی و نورپردازی است. عکاسان این سبک توانایی ایجاد بافت‌های متفاوت و همچنین اضافه کردن اشیاء مختلف برای جذابیت بخشیدن به یک ترکیب غیرطبیعی را دارند. عکاسی کودک

۴ - عکاسی عروسی

عکاسی عروسی رشته‌ای ویژه در این هنر است که مختص ثبت لحظات خاطره‌انگیز عروسی به انواع و اقسام روش‌های خلاقانه است. یک عکاس می‌تواند رویکردی متفاوت در قبال هر کدام از عروس یا داماد در این مقوله داشته باشد. در حالی که برخی ترجیح می‌دهند از فیگور‌های سنتی استفاده کنند، بعضی‌ها هم مبنای عکس خود را صرفا معطوف به لحظه و اتفاقات آنی آن می‌کنند.

همچنین عکاسان می‌توانند در صورت موافقت مشتری تصاویری بسیار شیک (شبیه عکاسی مد) با تم‌های خاص بگیرند. موارد بسیاری مانند عروسی‌های پر زرق و برق وجود دارند که عکس‌ها به طور اختصاصی در استدیوها گرفته می‌شوند. امروزه، بسیاری از مردم که به دنبال کشف ایده‌های جدید هستند؛ راه را برای عکاسان حرفه‌ای این رشته به منظور خلاقیت بیشتر باز کرده‌اند.

منبع:

کجارو


عکاسی مینیمال

عکاسی مینیمالیسم :

عکاسی مینیمالیستی یک هنر کمتر شناخته شده است. بهره گیری از  تصاویر آرام ،  متمرکز ساختن  کادر در عناصر اصلی برای خلق ترکیبی بی نقص، صراحت بیان و سادگی از ویژگیهای این سبک از عکاسی بارداری  است.

این سبک از عکاسی با طرح یک چالش با  تنطیم یک یا دو عنصر و حذف تمام اضافات در کادر به بیان یک موضوع  و پیام می پرداد.

در تعاریف آمده است که اساس هنر مینیمال خلاصه گرایی در فرم و تاکید بر محتوا ی اثر است و پیش از آنکه به احساسات شخصی و بیان آنها علاقه مند باشد،سعی دارد از قوانین فیزیک و ریاضی و استعاره و نشانه در خلق آثار استفاده کند.آتلیه کودک

بنابراین می توان عنوان کرد که یک مکتب هنری است، مکتبی که اساس آثار و بیان خود را بر پایه سادگی بیان روش‌های ساده و خالی از پیچیدگی معمول فلسفی و یا شبه فلسفی بنیان گذاشته‌است.

Minimal Photography

ویژگیهای یک عکس مینیمال:

1- توجه بیننده را به شدت جلب می‌کند: برای تاکید بر روی یک سوژه یا قسمت کوچکی از عکس، راه‌های مختلفی وجود دارد از جمله کم کردن عمق میدان. اما هیچ کدام مثل از کادر حذف کردن نقاط دیگری که توجه بیننده را از سوژه‌ی اصلی پرت می‌کنند جواب نمی‌دهد.

2- این عکس‌ها از نظر تجاری حکم طلا را دارند: اگر اهل فروش عکس‌هایتان هستید بدانید که عکس‌های مینی‌مالیستی خیلی خریدار دارند. یکی از مهم‌ترین دلایلش این است که عکس‌های مینی‌مال فضای کافی برای افزودن متن تبلیغاتی را دارند.

3- عکاسی مینیمالیستی چالش‌برانگیز است: هر کسی می‌تواند یک دوربین بردارد و برای خودش فرت و فرت از این طرف و آن طرف عکس بگیرد. اما برخورد با یک منظره به نیت گرفتن یک عکس مینی‌مالیستی سخت‌تر است. باید محل درست را پیدا کنید، نقشه بکشید و درست زمان‌بندی کنید تا سوژه‌ی اصلی‌تان در جای مناسب قرار بگیرد. این چیزها حتی برای عکاسان باتجربه هم چالش‌برانگیزند.

– سادگی و ایجاز.

– تکرار و سریال گونه بودن.

– کاهش شی به اشکال اصلی هندسی، دقیق، خشک وبا کناره های تیز و استفاده از فرمهای واحد.

– استفاده از رنگهای عموماَسرد و صنعتی.

– نفی مفاهیم عمیق فلسفی، سیاسی و اجتماعی .

– نفی هر گونه تاریخ گرایی و تاکید بر ادراک مستقیم، یکباره و کلی، مواجهه بیننده با شی.

از نکات قابل توجه ی این سبک از عکاسی است.

منبع:

آرتی

عکاسی در سفر - مقدمه

نویسنده : وان در السکن
مترجم : ثمره هدایت
اولین چیزی که در عکس‌های وان در السکن به بیننده ضربه وارد می‌کند موضوع عکس‌های اوست در کارهای اولیه وی، اغلب موضوع‌ها از دوربین روبرگردانده، غمگین و اندیشناک‌اند و یا به جای دیگری خیره شده‌اند. عکاسی نوزاد
عکاس جوان، مردان، زنان و کودکانی را مشاهده می‌کند که عمیقاً در دنیای خودشان غوطه‌ورند، در تنهایی و رویایشان.آتلیه بارداری

در کارهای متأخر آن‌ها به طور گمراه‌کننده، سرسخت و با اعتماد به نفس به عقب نگاه می‌کنند. آن‌ها به بازیگری تبدیل شده‌اند تحت (زیر) فرمان کارگران ماهری که تنها آرمان (شعار) دارد. نشان بده چه کسی هستی؟ (یا خودت را نشان بده) ـ با این جملات او کارهای خودش را تمام می‌کند. فیلم تأثیر گذار او Bye که در آن او پیشرفت بیماری خودش را به سادگی ضبط کرده است؛ به صورت متوالی و زنجیروار و تهی از شرم بی‌جا.

چیزی که چشمان مدل‌ها باید بگیرند در زبان‌ اندامشان منعکس شده. عکاس زیبایی و هاله‌ی اروتیک بدن‌های آن‌ها را دوست دارد. ضعف و آسیب‌پذیری و در عین حال توانایی و قدرت آن‌ها را. او بازی وسوسه و ژست را می‌بیند. کشف پیوسته (ثابت) شکل دیگری از افسون زنانه، از سختی (یا شدت) مردانه یا آرزوی کودکانه.


همانند مجسمه‌ای که او می‌خواست تبدیل به آن شود. او با حجم و توده سرو کار دارد. با تاریکی و روشنی با فرم و تأثیر آن‌ در فضا.

او به طور پیاپی عکس‌های رنگی می‌گرفت ولی ابزار صحیح او چاپ سیاه و سفید است یا (in Colour).

قدرت (یا نبرد، یا پتانسیل) پر معنی و بیانگر، هر سایه (تفاوت ظریف) از سیاهی ملایم (تیرگی ملایم) تا سفید (روشنی) بی‌رنگ از دگرگونی (تغییر) ظریف تنها تا کنتراست (تفاوت) چشمگیر آن‌ها را به طور کامل مورد استفاده قرار داد.

او بر حرف خودش اصرار داشت، مردی با چشمان خدمتگزار به دنبال کسی که به آن کمک کند. با این وجود (ولی) اصلی‌ترین دلیل برای او در به وجود آوردن عکس‌هایش بازشناسی (شناخت) خودش است.

فضاهای منحصر به فرد (ویژه) و موقعیت‌ها در عکس‌های او (تصاویر او)همیشه چیزی از احساسات را منعکس می‌کند. این خودشیفتگی نیست و به طور آشکار (واضح) مخالف افاده و تکبر است. وان در السکن اصالت را جستجو می‌کرد و برای او معنای «خالص و دست‌نخورده» ضروری نیست. ولی بیشتر تسلیم شدن کامل شخصی با بی‌میلی در نقش یک زن و یا مرد در زندگی است. تفاوتی ندارد چه اندازه رقت‌انگیز (اسفناک) یا چشم‌نواز باشد.


این همان دلیلی است که به موجب آن او اغلب از مردم در گوشه هایی از جامعه عکاسی کرد که برای آن‌ها نفعی در تظاهر در موقعیت‌شان وجود ندارد.

وی غرور و مقاومت آن‌ها را برای زنده ماندن تشخیص داد. خصیصه‌ای که خودش آن را دارا بود. وان در السکن شخصیتی فروتن (بی تکلف) نبود. او جذابیتی خاص داشت اثری که از او به‌جا می‌ماند. مستقیماً با خود او و شرایط محیط اطراف او ارتباط مستقیم داشت. این خصیصه غیرقابل انعطاف درباره‌ی او است. به نظر او این تکلیف و قضاوتی که دیگران در مورد او ابراز می کردند اغلب سخت (مشکل) می‌آمد.

او تصویری قابل توجه از عکاسی قرن بیستم آلمان از خودش به جا گذاشت و تأثیری قابل توجه بر عکاسان نسل بعد به جای گذاشت.

خصوصیت کار او خیلی زود به وسیله مردم درک و شناخته شد. او برای دو سال عکاسی کرد و آثارش را در طول سفرش به پاریس در سال ۱۹۴۹ به عنوان عضوی از GKF (اتحادیه عکاسان معتبر هلند) عرضه کرد. انتخابات اتحادیه به طور سرسختانه  ای انجام شد. السکن در این انتخابات پیروز نشد ولی بدون بحث و مجادله یک سال دیگر در آن‌جا با عکاسان Adwinding آمستردام که گروهی چپ‌گرا و آوانگارد بودند و بیشتر افراد اتحادیه GKF را تشکیل می‌دادند و به صورت مخفیانه در سال‌های آخر جنگ جهانی دوم بر علیه آلمان‌ها صحنه هایی را ضبط می‌کردند فعالیت کرد. در طول جنگ در آکادمی هنر آمستردام شرکت کرد زیرا می‌خواست از فشار گروه کارگری آلمان فرار کند. بعد از جنگ به عنوان فردی که جنگ را نفی می‌کند برای زمانی در معدن کار می‌کرد.


از لحاظ عاطفی و روانی بازگشت به مطالعه و درس خواندن دراین شرایط برای او غیرممکن می‌نمود و بدین دلیل واحدهای درسی خود را به صورت نیمه‌تمام رها کرد.

هیچ‌کس درباره‌ی این سردر گمی و گیجی بعد از جنگ نمی‌توانست اظها نظر کند. سؤالاتی که برای نسل وان در السکن نسلی که در طول سال‌های افسردگی و ناامیدی جنگ جهانی رشد کرده و به بلوغ رسیده بودند بی‌جواب ماند.

حقیقت داستان جنگ که شامل اخراج یهودیان بی‌گناه هلند شد در این وضعیت پاریس را که همچنان مرکز فرهنگی اروپا بود و در طول جنگ نسبتاً ویران شده بود ترک کردند.

وان در السکن نیز در تابستان ۱۹۵۰ ـ شهر نورانی ـ پاریس را ترک کرد.

Kryntaconis عکاس مگنوم و عضوی از GKF در ابتدا طی نامه‌ای از Pictorial Service او را به انجمن عکاسان مگنوم در پاریس معرفی کردند. این‌جا او برای نام‌های مشهوری همچون: هنری کارتیه برسون، رابرت کاپا، دیوید سیمور، جرج راجرساند، ارنست هاوس کسانی که او کار آنان را صمیمانه می‌ستود به چاپ عکس می‌پرداخت و از این جا بود که رابطه‌ی خود را با آتاکاندو پناهنده‌ی زیبا و مستعد مجاری آغاز کرد کسی که سه فرزندش را در خودش جستجو می‌کرد.

او کارش را در Pictorial Service تنها برای شش ماه ادامه داد. در آن زمان در سورس زندگی می کرد و هرزگاهی کارهایی در زمینه عکاسی انجام می‌داد ولی اغلب اوقات را به پرسه زدن و نگاه کردن در خیابان‌ها سپری می کرد.

سوای از هنرمندان کشورش که در میان آن‌ها نقاشانی چون کارل ایل و نویسندگانی نظیر سیمون و نیکنوگ وجود داشت او با کسی آشنایی نداشت.


ملاقات او در یک کافه با شخصی روسی باعث ورود او به بوهیا از سنت ـ جرمین ـ دس ـ پرس ـ گروهی که شامل مردم جوانی از ملیت‌های مختلف بود گردید. همه‌ی آن ها نشانی از جنگ داشتند. افراد بی هدفی بودند که روزهای خود را دربارها و کافه‌ها و رستوران‌های کوچک با الکل و مواد مخدر سپری می کردند. السکن شروع به عکاسی از آن‌ها نمود. آن چه برای او جذاب می‌نمود نگرش آن ها به زندگی بود که اغلب مخالف آرزوهای‌شان بود.

او روش خود را با استفاده از نور مصنوعی، دود و عکس‌العمل‌هایی که باعث کشف محیط اطرافش می‌گردید آغاز نمود.

از مشاجرات، وعده‌های غذا و همچنین از بدن‌های آن‌ها که در خواب آرامش یافته، گم شدن در آغوش غرور و ناامیدی‌ها عکاسی کرد.

یکی از آن‌ها «ولی مایرس» هنرمند جذاب استرالیایی بود که السکن پرتره‌ای خارق‌العاده از او گرفت که تصوراتی از زیبایی، خیال و تنهایی در پی داشت.

زمانی که السکن با مدید مسئول بخش عکاسی موزه‌ی هنر مدرن نیویورک در سال ۱۹۵۳ ملاقات کرد استایکن بسیار تحت تأثیر او قرار گرفت و کیفیتی داستان‌گونه در کارهای السکن یافت و از او خواست تا کتابی سوای این عکس‌ها منتشر سازد.

استایکن نمایشگاه «خانواده بشر» را در سال ۱۹۵۵ ترتیب داد. این نمابشگاه به لحاظ نمایش ایدئولوژی بعد از جنگ مورد توجه و تشویق قرار گرفت و شامل یکی از تصورات السکن بود و کار او را به طور گسترده از عکاسی اروپاییان بعد از جنگ نشان می‌داد.



موفقیت این نمایشگاه موفقیت‌های دیگری را در مؤسسه هنر شیکاگو و مرکز هنری واکر در میناپولیس در پی داشت. در ضمن، وان در السکن عکس‌هایی پیرامون یک داستان عشقی خیالی که توسط خود او نگاشته شده بود چیدمان کرد.

در سال ۱۹۵۶ کتابی موسوم به( عشق در کرانه چپ) به طور هم‌زمان در هلند، آلمان و انگلستان بعد از هیاهوی فراوان منتشر گردید. این کتاب واکنش‌های متفاوتی را در پی داشت. صحت مستند گونه‌ی این کتاب به ویژه طبقه‌ی متوسط هلند را شوکه کرده بود.

مانند بقیه‌ی عمر خود، این بار نیز وان در السکن در برابر سانسور بی‌پرده و علنی ایستادگی کرد.

در بررسی‌های مربوط به نمایشگاه موزه‌ی هنرهای مدرن او، وان در السکن با ویگی مقایسه شد. اثر ویگی موسوم به شهر عیان ۱۹۴۵ یه شکلی حیرت‌آور اولین کتابی است که وان در السکن از آن به عنوان منبع الهام مستقیم خود نام می‌برد.

اما تصاویر ویگی از زندگی در عمق جامعه‌ی شهری تصاویر یک گزارشگر نگران هستند همان افراد همچنان در عکس‌های وان در السکن ظاهر می‌شوند و این نشان از یک داستان جاری دارد. در این مفهوم وان در السکن جایی بین «ویگی» و
«نان‌گلدین» قرار دارد. عکاس اثر موسوم به ترانه وابستگی جنسی نان گلوین خود نیز یکی از طرفداران وان در السکن است.هر دوی آن‌ها اعضای نسلی هستند که به تصویر می‌کشند. اگر چه درگیری و ایفای نقش نان در آن شخصی‌تر است. یک دلیل دیگر ربط دادن کار وان در السکن با کار نان گولوین وجود دارد: آرایش کتاب او دارای کیفیات یک فیلم است. در کار هر دو عکاس ایده اکتشاف و تحقیق در مورد حدود و پتانسیل عکاسی، فیلم و نمایش اسلاید نقشی مهم ایفاء می‌کند.

تا هنگامی که عشق در کرانه چپ سر از کتاب‌فروشی‌ها درآورد، او بار دیگر در آمستردام زندگی می کرد. در این هنگام او با آتاکاندو بود. در سال ۱۹۵۴ با او ازدواج کرد. در پاریس او عکس‌های زیادی از کاندو و بچه هایش گرفته بود و می‌خواست کتابی از زندگی خانوادگی آن‌ها بسازد.

در این میان عکس‌های زیبایی از بچه‌های او نیز در فیلم‌های وان در السکن مانند: به زندگی خوش آمدی کوچولو ۱۹۶۳ این شکل از صمیمیت، سحر روزمره‌ زندگی، همچنان به شیوه‌ای مشابه بیان می شود.

آمستردام از زمان سفر او به پاریس تغییر زیادی کرده بود. دوران سرکوبگر بازسازی بعد از جنگ دیگر به سر رسیده و بی بندباری جنسی و مصرف الکل رایج شده بود. بعد از طلاق، او مدتی با یکی از دوستان ژورنالیست خود به نام وان و ریجمان کار مشترکی را تجربه می‌نمود.

در حالی که جاز کرانه شرقی آمریکا با شدت هر چه تمام‌تر و فزاینده‌ای شنیده می‌شد.


به لطف یان و ریجمان وان در السکن به اولین کنسرت جاز خود رفت. این کنسرت در محل اجرای کنسرت‌ها در تاریخ ۱۷ سپتامبر ۱۹۵۵ برگزار می شد. او که از همان ابتدا طرفدار این موسیقی بود تا سال ۱۹۵۹ به کنسرت‌های بی‌شماری در آمستردام و لاهه رفت و در این کنسرت‌ها از همه نوازندگان بزرگ عکس گرفت، از مایلز دیویس گرفته تا فیتز جرالد. در سال ۱۹۵۹ این عکس‌ها در کتاب کوچکی تحت عنوان جاز چاپ شد: چاپ‌های دانه‌های پر از کنتراست، تصاویر موزییسن‌ها و تمرکز شدید با ریتمی دینامیک و قدری فیلم‌گونه.

با وریجمن، وان در السکن در طی این سال‌هامشغول به انجام کارهای مربوط به روزنامه‌نکاری شد که یکی از آن‌ها مربوط به اوباش بود که در مجله وریج ندرلند در سال ۱۹۵۵ چاپ شد. عکس های او در روزنامه‌های عمده‌ هلند به چاپ می‌رسیدند، مانند دی ولکسکرانت و هت پارول. دوربین رولیکورد او کم کم جای خود را به دوربین ایکا با لنزهای تله فوتو داد و این منجر به تغییر در سبک‌ و دینامیک تصاویر او شد تا عکس‌هایش ژورنالیستی‌تر شود. بعد از یک دوره سر در گمی‌ در روابط، او عاشق گردا وان در وین شد که در آن هنگام دانشجوی مجسمه‌سازی شد و در سال ۱۹۵۷ با او ازدواج کرد.

در همان سال به دعوت برادر همسرش که یک مردم‌شناس بود عازم آفریقا شد. این شخص برای موسسه‌ای کار می‌کرد که اولین بار دو کتاب او را منتشر کرد و پول بلیط هواپیمای او را داد و قصد داشت تا سفر او را در قالب یک کتاب منتشر سازد: کتاب‌ها همواره دارای چارچوب معروف وان در السکن بودند و او بیش از ۲۰ عدد از این کتاب‌ها را منتشر ساخت. همه این کتاب‌ها دارای نشان او هستند. وی با طراحان برجسته هلندی کار کرد اما اثر کار خود او همیشه نمایان بود. کولاژهای چاپ شده او همواره از دیوارهای خانه‌اش آویزان بودند. او دائماً روش‌های تقویت تصاویر به وسیله خود آن ها و نیز کنتراست آن‌ها با یکدیگر یا نمایش یک خط فکری را آزمایش می‌کرد.

باگارا که روایت سفر وان در السکن به افریقاست در سال ۱۹۵۸ چاپ شد. این کتاب زیبا واکنش کتبی را ایجاد نمود. همان‌طور که انتظار می‌رود،این کتاب فاقد آثار انسان‌شناسی است. او از پستی بلندی‌های دراماتیک روستای باندا با شور و شعری عکس گرفته که مختص خود اوست.


کتاب بعدی او به نام «زندگی شیرین» سند مهارت او است. عکس‌ها و نیز روایت با زیبایی و پویایی خود اثرگذار می‌نمایند. این کتاب در سال ۱۹۶۶ تقریباً شش سال بعد از سفر ۱۴ ماهه او با گردا به آفریقای غربی و جنوبی، مالزی، سنگاپور، هنگ کنگ، ژاپن، مکزیک و امریکای شمالی منتشر شد. در طی این سفرها، به ویژه در ژاپن، او روش مشاهده‌ خود را کامل کرد. در این جا او صرفاً مشاهده گر نیست بلکه کارگردان نیز هست. تفاوت کاملی میان عکس‌های گرفته شده در دوربان و اوزاکا مشاهده می‌شود.

اولی تصویری روشن از تبعیض نژادی در افریقای جنوبی است و نقطه‌ اوج آن کلک چاپی است که به عابر سفیدپوست هاله‌ای نور می‌دهد. این نوع چاپ در هلند رایج بود. به ویژه در دهه ۱۹۷۰. تصویر دوم رویارویی مستقیمی را نشان می دهد که تقریباً نمایشی تهدیدآمیز از جذابیت ژاپنی است، گروهی از تصاویر که می‌تواند برای عکاس مرگ‌آفرین باشد: تصویری مبتنی بر تقابل.

سال‌ها بعد در یک مصاحبه رادیویی در سال ۱۹۸۷، وان در السکن که روشش شبیه به شکاری بوده که طی آن او از دور دست طعمه خود را که زوج‌های زیبا، شگفت‌انگیز و پر رمز و راز بودند می‌دیده و سپس روی آن‌ها زوم می‌کرده(و سر انجام به موقع آن‌ها را با یک لنز زاویه باز می گرفته است.) شرح این روش، شامل تغییر لنز دارای کیفیتی فیلم‌گونه است. این تصادفی نیست. در طی همین سفر به دور دنیا، فیلم که تا آن موقع او به طور آزمایشی مورد استفاده قرار می‌داد به تدریج تبدیل به مدیوم ثانویه او شد. با یک فیلم برای انجمن کشتیرانی هلند او توانست مخارج سفر خود و گردا با قایق را تأمین نماید. منبع دوم پول به وسیله فیلم‌های مسافرتی تأمین شد که او با گردا تولید ‌کرد: این فیلم‌ها به صورت ماهانه توسط تلویزیون هلند پخش شد.

وان در السکن به سختی توانست ناشری را برای اثر خود موسوم به «دنیای دیوانه» پیدا کند. این کتاب مربوط به سفر او به دور دنیا بود. تا حدی به دلیل استیصال، او در دهه ۱۹۶۰ شروع به فیلمبرداری با دفعات بیشتری کرد و فیلم‌های مستند و مصاحبه‌های تلویزیونی زیادی ساخت که به دلیل تکنیک نسبتاً ساده و قابل مانور آن با سینما واریته شباهت زیادی داشت. مانند رابرت فرانک که شروع به فیلم‌برداری در همان زمان کرد وان در السکن موضوعات خام و یا زندگی‌نامه خود را ترجیح می‌داد. برای هلند، رویکرد وان در السکن خروج کامل از تلویزیون فعلی را نشان داد، که به صورت رسمی کارگردانی شد. در بسیاری از فیلم‌هایش او نقش یک شخص و یک عکاس و یک فیلم‌بردار را بازی می‌کرد. یکی از نمونه‌هادوربین محبوب ۱۹۷۱ است که تصویر خود اوست که تا حدی به وسیله گردا گرفته شده است و وان در السکن به خاطر آن جایزه سینماتو گرافی را دریافت نمود.


در ارتباط با انتشار «زندگی شیرین» در سال ۱۹۸۶ موزه استدلیک در آمستردام یک نمایشگاه از آثار قبلی او تحت عنوان «هی، اونو دیدی؟» ترتیب داد. این وداع وان در السکن با عکاسی بود. این آثار که کاملاً با سبک دهه ۱۹۶۰ هماهنگ بود به عنوان یک رویداد بزرگ ظاهر شد. ورودی که شامل یک راهروی کوچک بود که دیوارهای آن با عکس‌ها پوشیده شده بود. در اولین اتاق صدای یک روزنامه‌نگار معروف که از یک خیمه کاغذ طلایی می‌آمد شنیده می شد که یک کتابچه کلاسیک را می‌خواند. این کتابچه مربوط به عکاسی با موضوع تجهیز یک تاریکخانه بود. در داخل خیمه مذکور تاریکخانه قرار داشت: یک هرج و مرج بی‌سابقه. این نمایشگاه مرکب از تعداد زیادی عکس، صفحه‌های کنتاکت، اسلاید و اظهارات عکاس بود. کتاب همراه با آن که در ۷ چاپ خارجی منتشر گردید به همان اندازه موفق بود و بدین ترتیب این نه تنها یک وداع نبود بلکه شروعی جدید بود.

به دنبال این رویداد، او با مجله با کیفیت «خیابان» قرارداد بست و تا سال ۱۹۷۹ با این مجله کار کرد و با نویسندگان مشهور در سفرها همراه شد. از روی این اثر که اغلب به صورت اسلایدهای رنگی بود او گلچینی برداشت نمود و به صورت کتاب دوستت دارم ۱۹۷۷ درآورد. او گفت که این کتاب مردم، کتاب زنان و مردان، لیبیدو، سکس، عشق و دوستی است. شرح شادی، غم، رنج، مرگ،جنگ، شجاعت و زندگی است. Joie de vivre و درگیری که در این شرح ظاهر می شوند ویژگی وان در السکن هستند.

عکس‌ها از جمله دوستت دارم نه فقط از اشکال مختلف عشق و شهوت بلکه از نفرت، هماهنگی و ستایش شیوه ادامه راه توسط اشخاص تحت شرایط باورنکردنی بهره می‌برد. بنابراین کتاب فوق در یک مفهوم پاسخ دهه ۱۹۷۰ به خانواده نوع بشر است. ترکیبی پویا از تحولات شدید اجتماعی و پدیده‌های آن سال‌ها، از فرهنگ آزادی جنسی گرفته تا عواقب سریع قحطی در بنگلادش. بر خلاف خانواده نوع بشر، این مبتنی بر ایدئولوژی برابری نیست بلکه بر اساس احترام به فردیت است. اد فردی خوش سلیقه بود اما همچنین فردی بود که دارای وجدان اجتماعی نیرومندی بود. او که یک فردگرا هرج و مرج طلب یا آنارشیست بود به هیچ دسته‌بندی و جناح سیاسی وابسته نبود، اگر چه دو برنامه تلویزیونی درباره جهان سوم تولید کرد که منجر به جمع‌آوری پول به صورت گسترده شد. معروف‌ترین این‌ها یک برنامه درباره قحطی سال ۱۹۷۴ در بنگلادش بود. این اثر نتیجه مستقیم قرارداد عکاسی با یک هفته‌نامه بود. (دوستت دارم) نیز در موزه استدلیک به نمایش درآمد. در طی این دوره وان در السکن همچنان با این شکل از نمایش کار می‌کرد. یک اجبار مشابه در آزمایش در سال ۱۹۷۸ منجر به ایجاد کتاب بی‌تکلف و شاد به‌نام «سلام» شد که در آن او تصاویری رنگی از زوج‌هایی که در گذشته عکاسی کرده بود در کنار هم قرار داد. این سه مضمون به دهه‌های آخر زندگی اد شکل می دهند: خانه‌ای جدید و عشقی جدید در روستای آن سوی آمستردام، علاقه روبه رشد به ژاپن که در خلال سفرها  کتاب‌ها و نمایش‌ها نشان داده شده و سرانجام بیماری نهایی که منجر به ایجاد شاهکار آخر او یعنی فیلم خداحافظی شد. ازدواج او با گردا که از او دو بچه داشت در آغاز دهه ۱۹۷۰ متلاشی شد. وان در السکن که ساکن شهر بود به یک مزرعه در ایسلمیر در نزدیکی ادام نقل مکان کرد و برای مدتی عکاسی و فیلمبرداری را کنار گذاشت. بعد از مدتی تنها زندگی کردن او شروع به برقراری ارتباط با زنی جوان‌تر به نام آنک هیل هورست نمود. الهام او بازگشت. آن‌ها صاحب یک پسر بچه شدند و در سال ۱۹۸۰ وی کتاب خود موسوم به ماجراهای ییلاق را منتشر کرد. این کتاب که به صورت فیلم هم درآمد به تمجید از زندگی روستا می‌پردازد و زندگی خانوادگی در تصاویر شخصی و بسیار رمانتیک را تحسین می‌نماید.


بعد از سفر به دور دنیا، ژاپن و ساکنان آن برای وان در السکن معنای خاصی پیدا کردند. تصاویر اولیه او از ژاپن نشانگر جامعه‌ای است که هنوز سنتی و بومی خالص است. البته این موضوع به سرعت تغیر کرد و در دهه‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ دیگر ژاپن با گذشته فرق داشت. برای خود ژاپن، عکس‌های اد ارزش تاریخی زیادی داشتند، چون هیچ عکاس دیگری در
آن زمان با چنین شیوه‌ی مستندی کار نمی‌کرد. یک کتاب از این عکس‌های زیبا در سال ۱۹۸۷ در ژاپن چاپ شد. مثل همیسیشه، اشخاص غیر عادی بودند که توجه او را به خود جلب می‌کردند: همراه با زندگی خیابانی، او بقدرت مردانگی یاکوزاها ـ جنایتکاران ژاپنی ـ و مناسک کشتی‌گیران سامو و گیشاها را به تصویر کشید.

به ویژه در دهه ۱۹۸۰، وان در السکن مکرراً به ژاپن سفر کرد و هدفش نگارش کتابی فراگیر بود که سرانجام در سال ۱۹۸۸ تحت عنوان «کشف ژاپن» منتشر شد. در این اثر وان در السکن خود را مجذوب تمایز مشخص میان کهن و روش‌های فعالی زندگی که متأثر از غرب است و در میان جوانان بیان می‌شود نشان می‌دهد، مضمونی که او در دهه ۱۹۸۰ در آمستردام کشف نمود. تحسین خود ژاپنی‌ها نیز موجب ایجاد نمایشگاه‌هایی در این کشور شد و کارهای قبلی نیز به زبان ژاپنی مجدداً منتشر گردید و کار او بارها و بارها نمایش داده شد. نمایشگاه آثار قبلی او بلافاصله بعد از مرگ وی در سال ۱۹۹۳ در توکیو و اوزاکا برگزار گردید.
منبع:
Visser Hripsime _ Van Der Elsken. Phaidon.۲۰۰۲
منبع:
عکاسی

عکاسی با سُـکـان

«عکاس آزادBelt Annie Griffiths ‎ در حال بازگشت از تدریس و آموزش در یک کارگاه عکاسی به من گفت ‏‏" باید یک نگاه اساسی به کارهای یکی از دانشجویان دختر به نام ‏Karen Ducey ‎بیندازم"‏
اما من قبلا کارهای او را دیده بودم.‏Ducey ‎ در عکس هایش از زندگی مردمان سخت کوشی که بسیار متفاوت از ‏ما می زیستند، قدرت و توان آن انسان ها را در محیط و پیرامون خشن شان به تصویر کشیده بود ، تصاویری ‏که قدرت واقعی داشتند و با نور ، تاریکی و رنگ دریا و محیط اطراف آن در هم آمیخته بودند.آنچه که در این ‏میان مرا به طرز شگفتی تحت تاثیر قرار داده بود خستگی ناپذیری و رضایت ‏karee ‎دربرابر شرایط سخت و ‏مشقت بار محیطی و حضور در میان مردمانی با فرهنگ بیگانه و تهیه عکس در آن شرایط بود. جالب است که یک ‏زن جوان برای بیان دیدگاه ها و رساندن صدای خود به دیگران، اینگونه عکاسی را انتخاب کرده است.»‏
‏ ‏
‏"تام کندی " دبیر عکس مجله نشنال جئوگرافیک در سال های ‏‎1987-1997‎


Karen ducey ‎در سال 1963 در ‏Long Island ‎ نیویورک متولد شد. در سال 1986 در رشته علوم سیاسی از ‏دانشگاه ‏Wisconsin-Madison ‎فارغ التحصیل شد. دو سال بعد در یک برنامه عکاسی به نام ‏MFA ‎در مدرسه ‏هنرهای تصویری نیویورک شرکت کرد ، پس از آن به طور پاره وقت و بعنوان دستیار ‏Bruce Davidson ‎‏(عکاس) در آژانس مگنوم آغاز به کار کرد و به عنوان کارمند عکاس کانال 13 ‏WNET ‎استخدام شد.
مقالات تصویری او در ‏Seattle Times, GEO, National Fisherman, Alaska Fisherman’s ‎Journal ‎به چاپ می رسیدند.‏Ducey ‎در حال حاضر به عنوان عکاس آزاد برای ‏Seattle Times ‎کار می کند ‏و در کنار تدریس فوتوژورنالیسم و سخنرانی در دانشگاه ها به عکاسی تجاری از آلاسکا برای شیلات ادامه می ‏دهد.‏ آتلیه نوزاد

عکاسی را چطور شروع کردید ؟

اولین بار که چیزی در مورد کلوپ " صیادان خرچنگ دریای ‏Bering‏" شنیدم زمانی بود که تابستانها به ‏عنوان ماهیگیر در آلاسکا ماهی آزاد صید می کردم. بعد از گذراندن یک دوره دوساله عکاسی در مدرسه هنرهای ‏تصویری نیویورک و در حالیکه بی کار بودم تصمیم گرفتم در تهیه کتابی در باره صید خرچنگ همکاری کنم. ‏چون با موضوع کتاب آشنا بودم به این نتیجه رسیدم که ضمن عکاسی از این پروژه به عنوان کارگر بر روی ‏عرشه کشتی هم کار کنم و پولی در بیاورم.‏
وقتیکه به عنوان پیشخدمت در رستورانی در کدیاک آلاسکا مشغول به کار بودم صیادان خرچنگ را از قاب پنچره ‏ای رو به لنگرگاه مشاهده می کردم که خود را برای فصل صید شاه خرچنگ آماده می کردند.‏ عکاسی از کودک
آنها به بندرگاه ‏Dutch ‎، بزرگترین بندر صیادی در آلاسکا می رفتند، جایی که صیادان و قایق های صید خرچنگ ‏از آنجا عازم دریای ‏Bering ‎می شدند.بدجوری دلم می خواست همراه آنها بروم البته من به خاطر پول می رفتم ‏و هیچ کس من را به عنوان یک کارگر عرشه یا دیده بان استخدام نمی کرد، تا اینکه یک روز یک آدم خوب و نیکو ‏کار پشت یکی از میزهای رستورانی که من پیشخدمتش بودم نشست و به داستان اندوهبار پریشانی من گوش فرا ‏داد! نتیجه این شد که او بلیت هواپیمایش را به مقصد بندرگاه ‏Dutch ‎به من داد و من در حالیکه حدود 30 دلار ‏پول ،ده حلقه فیلم عکاسی ،چند تایی دوربین مکانیکی ،لنز و لباس بارانی به همراه داشتم به بندرگاه رسیدم. ‏

پروژه عکاسی مورد علاقه تان کدام یک از کارهایی است که تا به حال انجام داده اید؟

اولین پروژ ه ای که انجام دادم پروژه مورد علاقه ام نیست اما مطمئنا به یاد ماندنی ترین آنها است؛
کشتی که با آن عازم صید خرچنگ بودیم به یاد کشتی غرق شده "موبی دیک" نام گذاری شده بود .من به عنوان ‏کارگر عرشه و آشپز استخدام شده بودم و امیدوار بودم که برای عکاسی وقت کافی داشته باشم .کشتی صیادی در ‏اکتبر آماده حرکت و در طوفانی که ده روز طول کشید گرفتار شد.
موتور و ژنراتورهای کشتی دائم دچار مشکل می شدند . آب از جاهای مختلف کشتی به داخل درز پیدا کرده بود و ‏امواج، کشتی را نابود کرده بودند.من در حالیکه دچاردریا زدگی شده بودم در اتاق گل آلود سکان کشتی می ‏خوابیدم.تنها کاری که می توانستم انجام دهم تماشای رادار بود. ‏
یک بار که بر اثر تکان های وحشتناک کشتی جلیقه های نجات کف آن ولو شدند من یکی از آنها را برداشتم و زیر ‏سرم گذاشتم فکر می کردم ممکن است به آن نیاز پیدا کنم. به طور معجزه آسایی به ساحل برگشتیم ، کاپیتان و ‏خدمه کشتی روی کشتی های دیگر مشغول به کار شدند .ده روز بعد من شاهد کشتی های زیادی بودم که برای ‏صید خرچنگ عازم دریا بودند اما کشتی ما در میان آنها نبود چون برای تعمیر به سیاتل فرستاده شده بود .نمی ‏دانستم چکار کنم ، مطمئن نبودم که مناسب عکاسی از داستان خرچنگ ها باشم .‏
دریازدگی ، سخت، مرا نا توان کرده بود و به دشواری عکس می گرفتم.‏
دو سال بعد همین کشتی با یک صاحب و نام جدید عازم صید خرچنگ در دریای ‏Bering ‎شد ، اما هرگز برنگشت ‏و هر شش خدمه آن همراه کشتی غرق شدند.‏


Ducey_mlk.jpg

چه چیزی این مجموعه کار ها را برای شما خاص و ویژه کرده است ؟

این مجموعه کارها تلاشی برای رسیدن به فهم و درک عمیق تر از جاذبه ها و کشش دریا برای صیادانی است که ‏صدها مایل دورتر از خشکی بر روی دریا کار می کنند ، در این راه شما احساسی میان آزادی کامل و محصور و ‏محدود شدن در یک کمپ کاری شناور که با دیوار های بی پایان دریا و آسمان احاطه شده ، خواهید داشت.
دنیای جدید شما تشکیل می شود از کشتی و قایق ،همکاران و دریای بسیار سرد.
شما تا بازگشت کشتی به ساحل نمی توانید کار را رها کنید. ممکن است مریض شوید اما اجازه ندارید از کار دست ‏بکشید .در چنین شرایطی ،شما مدام در حال آزمایش جسمی و روحی مهارت ها و توانایی های خود برای بقا و ‏زنده ماندن هستید. خانواده جدید و غریبی پیدا می کنید و باید به آنها اعتماد کنید، در عین حال وقتی که باز به ‏ساحل برمی گردید احساس می کنید قادر به انجام هر کاری هستید.‏
آزادی حضور در دریا یک اعتیاد توهم زا است که افراد را به بازگشت برای مجازات و تنبیه بیشتر ترغیب می ‏کند. ‏‎ ‎
من به مدت هشت ماه در هر دوره و در سه زمستان بر روی این پروژه کار کردم.این بخشی از یک پروژه ‏بزرگتر در مورد کتابی در باره صیادی تجاری آلاسکا است که خودم انجام داده ام .
برای تامین هزینه های آن گاهی اوقات به عنوان کارگر عرشه برای خودم کاری دست و پا می کردم تا در کنار آن ‏موقعیتی برای عکاسی پیدا کنم .سایر اوقات به عنوان عکاس، با آشپزی و نگه داشتن سکان ، راهی برای ادامه ‏مسیری که انتخاب کرده ام می یابم .‏

چه توصیه ای برای علاقمندان و مبتدیان فوتو ژورنالیسم دارید؟

فکر نمی کنم در هیچ موقعیتی برای توصیه دادن به علاقمندان فوتو ژورنالیسم باشم .من هنوز در حال تلاش هستم ‏، فقط می توانم بگویم ، هر روزی که می توانید عکس بگیرید .‏

منبع:

عکاسی