آتلیه کودک | آتلیه نوزاد | آتلیه بارداری

آتلیه کودک | آتلیه نوزاد | آتلیه بارداری

آتلیه کودک | آتلیه نوزاد | آتلیه بارداری

آتلیه کودک | آتلیه نوزاد | آتلیه بارداری

آموزش محدوده تُن ها در عکاسی

 درک محدوده تُن ها به آموزش عکاسی شما کمک خواهد کرد – از این رو مطالعه این مقاله را به همه لنزکی ها توصیه می کنیم. مانند اکثر مفاهیم در عکاسی، لازم است که درک درستی از محدوده تُن ها (Tonal range) در عکس های خود داشته باشید. شما باید از این دانش برای بهبود مهارت های تکنیکی خود استفاده کنید و همچنین باید بدانید چه موقع قوانین را به نفع تحقق دیدگاه خلاقانه خود بشکنید. محدوده تُن ها در عکاسی چیست؟ ادامه این آموزش لنزک را مطالعه نمایید.

همانطور که ما در مسیرهای خاص خود پیشرفت می کنیم، ممکن است مواقعی باشد که حتی باملاحظه ترین افراد هم به برخی چیزها توجه نکنند. المان های ساده گاهی اوقات در ابتدا نادیده گرفته می شوند – مانند یک سه پایه لق (غیر ثابت)، یا فراموش کردن و عکاسی با تنظیمات قبلی دوربین.
عکاسی کودک
گاهی مفاهیم تکنیکی عکاسی ما اشتباه درک شده، اشتباه تفسیر می شوند، یا بدتر – کاملا فراموش می شوند. این مشکل به سطح مهارت ربطی ندارد و عکاسان حرفه ای و کسانی که برای سرگرمی عکاسی می کنند را به یک اندازه تحت تاثیر قرار می دهد.بهترین آتلیه بارداری تهران


به عنوان مثال بلوک اصلی ساختمان هر عکس را در نظر بگیرید؛ نور. در عصر دیجیتال پس پردازش بسیار انعطاف پذیر ما، گاهی اوقات ممکن است فراموش کنیم که چه اتفاقی برای میزان روشنایی تصاویر ما می افتد.

عکس های ما نمایش کنتراست (تضاد) بین نور و تاریکی هستند، اما فاصله بین این دو تقریبا بی حد و مرز است.
سخن کوتاهی در مورد محدوده تُن ها

تمام چیزی که ما امروز در این آموزش عکاسی در مورد آن صحبت می کنیم، محدوده روشنایی از تاریکی کامل تا روشنایی کامل است که به آن محدوده تُن ها (Tonal range) گفته می شود. محدوده بین سطوح روشنایی مختلف در عکس های ما درجه کنتراست (تضاد بین روشنایی و تاریکی) آن را تعیین می کند. نگاهی به این مقیاس تُن بیاندازید:
[محدوده تن ها در عکاسی]

ما از تاریکی کامل (سیاه) در سمت چپ به روشنایی کامل (سفید) در سمت راست می رسیم. این مقیاس هم برای عکس های رنگی و هم سیاه و سفید استفاده می شود. حالا، بیایید در مورد هر یک از این مقادیر و ارتباط آنها با عکاسی شما صحبت کنیم.
هایلایت ها

من همیشه به هایلایت ها (Highlights) به عنوان روشن ترین بخش های یک تصویر فکر می کردم. اما در واقع، هایلایت ها را می توان قسمت هایی از عکس در نظر گرفت که شامل مقادیر روشنایی زیادی هستند، اما هنوز هم جزئیات قابل توجهی دارند (سفید بدون جزئیات نیستند). این یک نمونه از مقادیر روشنایی هایلایت است:
[محدوده تن ها در عکاسی]

توجه داشته باشید که اگرچه این نواحی روشن هستند، اما هنوز هم کمی بافت و جزئیات قابل تشخیص در داخل قسمت های روشن وجود دارد. اگر می خواستیم نوردهی را در دوربین یا با پس پردازش افزایش دهیم، آنقدر روشن می شد که جزئیات را به طور کامل از دست می داد، که ما را به نکته بعدی می رساند.
قسمت های سفید

اگر ما روشنایی را تا اندازه ای افزایش دهیم که هایلایت ها بیش از حد روشن شوند (که جزئیات قابل مشاهده نباشند)، در این صورت سفید کامل (Whites) داریم.

حتی اگر ناحیه سفید به رنگ سفید به نظر نرسد، ممکن است به دلیل فقدان جزئیات، یک «ناحیه سفید» کلی در نظر گرفته شود. در زیر یک نمونه روشنایی که سفید کامل در نظر گرفته می شود، نشان داده شده است:
[محدوده تن ها در عکاسی]

بسته به عکس شما، افزایش نوردهی تا نقطه سفید شدن ممکن است مطلوب باشد یا نباشد. ما همانطور که درباره ارتباط محدوده تُن با ایجاد تصاویر بحث می کنیم، در این مورد نیز بیشتر صحبت خواهیم کرد.
تُن های میانی

تُن های میانی (Midtones) دقیقا همان چیزی است که از نامش مشخص است – تمام مقادیر روشنایی که تاریک یا روشن نیستند تُن میانی در نظر گرفته می شوند. اکثر اوقات نورسنج دوربین ما در «مُد خودکار» تلاش می کند تا برای رسیدن به این روشنایی متوسط نوردهی کند.
[محدوده تن ها در عکاسی]

در حالی که تُن های میانی کمک می کنند تا مطمئن شوید که اطلاعات زیادی در یک تصویر وجود دارد، اما تصویری که تنها دارای تُن های میانی باشد فاقد پویایی است.
سایه ها

قسمت هایی که به صورت سایه ظاهر می شوند، ارتباط نزدیکی با هایلایت ها دارند، البته در جهت عکس. سایه ها (Shadows) قسمت هایی از یک عکس هستند که تاریک اند اما هنوز هم دارای سطحی از جزئیات می باشند (سیاه کامل نیستند).

عکس بالا یک نمونه عالی از اطلاعات بیشتر در قسمت های سایه است، بنابراین بیایید یک بار دیگر از آن استفاده کنیم:
[محدوده تن ها در عکاسی]

این قسمت های تاریک تر هنوز هم اطلاعاتی دارند که بیننده بتواند ببیند. با این حال، اگر آنها را تاریک تر کنیم تا جایی که جزئیات از دست بروند یا «بسوزند»، آن وقت… درست حدس زدید، مقدار روشنایی آنها کاملا سیاه می شود.
قسمت های سیاه

هر بخشی از یک عکس که روشنایی صفر داشته باشد، سیاه (Black) در نظر گرفته می شود. درست مانند قسمت های کاملا سفید، لازم نیست این نقاط در تصاویر ما کاملا بدون رنگ باشند تا سیاه خالص در نظر گرفته شوند.

بیایید نگاهی به برخی از سایه هایی که کاملا سوخته اند و هیچ جزئیاتی ندارند بیاندازیم:
[محدوده تن ها در عکاسی]

قسمت های کاملا سیاه آنقدر تاریک هستند که نمی توانید هیچ چیزی ببینید. آنها را «سایه های تاریک» در یک عکس در نظر بگیرید. وجود این قسمت ها در تصویر شما لزوما چیز بدی نیست، بنابراین بیایید در مورد آنها صحبت کنیم.
مقادیر روشنایی و شما

اگر تا به حال در میان عکاسان گفتگویی در مورد مناسب بودن سطح روشنایی در یک عکس داشته اید، می دانید که در این زمینه اختلاف نظر وجود دارد. بعضی از عکاسان احساس می کنند که تصاویر نباید هیچ قسمت کاملا سیاه یا کاملا سفیدی داشته باشند – که تمام قسمت های عکس باید سطحی از جزئیات را به بیننده ارائه دهند.
[محدوده تن ها در عکاسی]

با این حال، برخی دیگر ادعا می کنند که سوختن یا زیاد شدن بیش از حد برخی مقادیر روشنایی، به خاطر کنتراست، کاملا خوب است. انجام این کار بدین معنی است که یک ناحیه کاملا سیاه و کاملا سفید وجود داشته باشد، به طوری که تمام مقادیر روشنایی دیگر جایی بین این دو مقدار مطلق قرار گیرند.

باید به خاطر داشته باشیم مواقعی وجود دارد که یک سایه سوخته یا یک هایلایت فوق العاده روشن همان چیزی است که برای آوردن یک عکس به خانه نیاز دارید.
[محدوده تن ها در عکاسی]
سخن آخر

به نظر من چیزی به عنوان یک تکنیک مشخص برای هر عکسی که می گیرید، وجود ندارد. شاید این مسئله ساده به نظر برسد، اما به راحتی ممکن است اهمیت این که چطور سطوح روشنایی مختلف بر یک تصویر تاثیر می گذارند را نادیده بگیریم. بیایید چیزهایی که در مورد مقادیر روشنایی یاد گرفتیم را سریع مرور کنیم:

    هایلایت ها – قسمت های روشن در یک عکس که هنوز هم دارای جزئیات می باشند.
    قسمت های سفید – قسمت های بیش از حد روشن که در آن مطلقا هیچ اطلاعاتی (جزئیاتی) باقی نمانده است.
    تُن های میانی – این تُن ها نه سایه هستند و نه هایلایت، بلکه یک مقدار روشنایی متوسط هستند.
    سایه ها – قسمت های تاریک تر تصویر که هنوز هم دارای جزئیات می باشند.
    قسمت های سیاه – بخش های تاریک کاملا «سوخته» یک عکس که مطلقا هیچ جزئیاتی ندارند.

[کتاب آموزش عکاسی فارسی]

بیشتر بخوانید: برای کسب آموزش بیشتر مطالعه مقاله «آموزش خواندن و تفسیر هیستوگرام در عکاسی دیجیتال» را به شما عزیزان توصیه می کنیم. همچنین اگر در حال فراگیری مقدمات عکاسی هستید، دانلود و مطالعه کتاب «هک عکاسی» را به شما توصیه می کنیم.

لنزک: امیدواریم که این آموزش عکاسی به اطلاعات شما اضافه کرده باشد و در ادامه مسیر آموزش عکاسی تان به شما کمک کند. آیا این آموزش به خوبی شما را با مفهوم «محدوده تُن ها» آشنا کرد؟ نظر شما چیست؟ آیا ایرادی ندارد در عکس قسمت های کاملا سفید یا سیاه بدون جزئیات داشته باشیم؟

نویسنده: آدام ولش (Adam Welch)

منبع:

لنزک


حقیقت تبدیل شدن به یک عکاس خانواده حرفه ای

 آیا تا حال فکر کرده اید که به یک عکاس خانواده حرفه ای تبدیل شوید؟ شما می دانید این کاری است که می خواهید انجام دهید، اما به نظر می رسد که موانع زیادی شما را از این کار باز می دارند. اگر می توانستید نگاهی به آینده بیاندازید و ببینید این کار واقعا برای شما مناسب خواهد بود یا نه، عالی می شد. متاسفانه، راهی برای دیدن آینده وجود ندارد. اما شنیدن حرف های عکاسی که چند سال بیشتر از شما تجربه دارد، کمکی به شما می کند؟ پس ادامه این مقاله لنزک را مطالعه نمایید. در این مقاله به سوال های شما از سبک عکاسی و تجهیزات گرفته تا تعرفه قیمت یا درآمد از عکاسی صحبت می شود.

من هم زمانی مثل شما بودم و در طول مسیرم دیگران را تشویق می کردم. و امیدوارم بتوانم الهام بخش شما نیز باشم.
[عکاسی از خانواده]
عکاسی کودک در منزل
من در اوایل کار عکاسی ام مجبور بودم هر روز با ده ها بچه کار کنم. من نمی دانستم چطور با دوربین کار کنم. همه چیز در استودیو عکاسی از پیش تنظیم شده بود. اما چیزی که یاد گرفتم این بود که چطور با اشخاص مختلف، به خصوص بچه ها کار کنم. این یکی از باارزش ترین بخش های کار عکاسی خانوادگی من است.
آیا من به اندازه کافی خوب هستم؟ عکاسی نوزاد

احتمالا خیلی از شک و تردیدهای شما مربوط به این سوال است: «آیا من به اندازه کافی خوب هستم؟» اما در نظر داشته باشید که این با سوال «آیا عکس های من به اندازه کافی خوب هستند؟» فرق دارد.

آیا عکس های شما به اندازه کافی خوب هستند؟ آیا می دانید چطور با دوربین خود کار کنید، و عکسی که در ذهن دارید را بگیرید؟ آیا وقتی عکس های خود را به اشتراک می گذارید، واکنش های خوبی از افراد دریافت می کنید؟ آیا عکاسان دیگر بازخوردهای دلگرم کننده ای به شما می دهند؟

اگر نمی توانید به این سوالات پاسخ «بله» بدهید، پس احتمالا باید مهارت های خود را بهبود بخشید. اما اگر می توانید، پس به اندازه کافی خوب هستید. و با کسب تجربه بهتر هم می شوید. در نهایت، متوجه خواهید شد که به اندازه کافی خوب هستید، چون هر کسی که شما را استخدام می کند، عاشق عکس های شما می شود. پس کار خود را شروع کنید، اعتماد به نفس به مرور زمان به دست خواهد آمد.

در طول مسیر، ممکن است واقعا به خودتان سخت بگیرید. شما ممکن است یک عکاس عالی باشید که خانواده هایی که شما را استخدام می کنند را راضی و خوشحال می کنید، و با این حال هنوز هم احساس بدی نسبت به خودتان دارید. یاد بگیرید که با خودتان روراست باشید، و با ارزیابی کار خود از دیدگاه افراد دیگر شروع کنید.
[عکاسی از خانواده]

در ابتدا، ممکن است عکاسی از خانواده هایی که نمی شناسید احساس واقعا ناخوشایندی داشته باشد. یاد بگیرید که با این احساس ناخوشایند کنار بیایید و با افراد جدید، سکوت، و اشک های گاه به گاه راحت باشید.
من هنوز یک سبک عکاسی مشخص ندارم

وقتی تازه کار خود را شروع می کنید، به یک سبک عکاسی مشخص نیاز ندارید. شما سبک خود را در طول مسیر ایجاد می کنید. شما هنوز نمی دانید واقعا با چه چیزهایی روبرو خواهید شد، بنابراین باید برای هر چیزی آماده باشید. سبک شما نشان دهنده چشم انداز (دیدگاه) منحصر به فرد شما (که در طول عمر شما شکل می گیرد) و تجربه هایی که کسب کرده اید، می باشد.

در مقایسه با عکاسان دیگری که قبل از شما بودند، سبک و دیدگاه شما ممکن است ضعیف به نظر برسد. اما اگر از آنها بپرسید، به شما خواهند گفت که برای آنها نیز مدتی طول کشیده تا سبک خود را ایجاد کنند.
[عکاسی از خانواده]

من وقتی تازه کارم را شروع کرده بودم چیزی در مورد «ساعت طلایی» نمی دانستم. اما حالا عاشق این موقع از روز برای عکاسی هستم.
من اول باید تجهیزات مناسب داشته باشم

برای شروع کار، خودتان را زیر چندین میلیون قرض نبرید. از چیزهایی که دارید به بهترین نحو استفاده کنید. این کار احتمالا بهتر از چیزی است که فکر می کنید.

بله، شما باید تجهیزات خوب داشته باشید. اما اکثر عکاسان جدید بیش از حد خرید می کنند و تجهیزاتی را می خرند که هیچ وقت از آنها استفاده نمی کنند. با یک دوربین خوب و یک لنز ۵۰mm شروع کنید. سپس همانطور که تجربه بیشتری به دست می آورید، تجهیزات عکاسی خود را ارتقاء و گسترش دهید.
[عکاسی از خانواده]

من برای اکثر تصاویرم از یک دوربین Fuji XT1 و لنز ۵۰mm استفاده می کنم.
از کجا یک لوگو (آرم) بیاورم؟

شما برای شروع کار نیازی به لوگو ندارید. هیچ کس واقعا اهمیتی به لوگوی شما نمی دهد. هنگامی که مردم به دنبال یک عکاس می گردند، این لوگوی شما نیست که آنها را متقاعد می کند تا شما را استخدام کنند.

انرژی خود را صرف ایجاد و نمایش عکاسی خود کنید، و لوگو را برای بعد بگذارید.
در اینستاگرام چند «لایک» باید داشته باشم؟

هنگامی که کار خود را شروع می کنید، باید از هر راه ممکنی استفاده کنید تا مردم را از کسب و کار خود به عنوان یک عکاس باخبر کنید – رسانه های اجتماعی، بازاریابی شبکه ای، تبلیغات دهان به دهان، و البته، یک وب سایت.

اما نگران تعداد «لایک» های خود نباشید. مهم افرادی هستند که شما را استخدام می کنند، نه کسانی که «لایک می کنند».

در ابتدا، رسانه های اجتماعی و تبلیغات دهان به دهان برای من مهم بودند. اما حالا وب سایتم بخش عمده کسب و کارم است. یک وب سایت ساده بسازید و کار عکاسی خود را به نمایش بگذارید، و به مردم بگویید که چرا باید عاشق استخدام کردن شما به عنوان یک عکاس باشند.

لنزک: اگر برای کسب و کار عکاسی خود به یک وب سایت با تعرفه مناسب نیاز دارید از طریق ایمیل با تیم لنزک در تماس باشید (info@lenzak.com)
[عکاسی از خانواده]
آیا باید شغلم را رها کنم؟

نه.

در روند تبدیل شدن به یک عکاس خانواده حرفه ای به خودتان سخت نگیرید، و تنها زمانی شغل خود را رها کنید که مطمئن هستید تصمیم درستی گرفته اید.

من مشاغل فصلی ای داشتم که به من اجازه می داد عکاسی را در فصل تابستان دنبال کنم. بعد از حدود سه سال تصمیم گرفتم شغلم را رها کنم. من متوجه شدم که ترقی و پیشرفت برای من سخت است، بنابراین بیشتر از حد لازم طول کشید تا این کار را انجام دهم. اما برای شما ممکن است سریع تر اتفاق بیفتد.

جلسات عکاسی گاه به گاه عصرها یا آخر هفته ها راه خوبی برای شروع است. ثابت کنید که واقعا می خواهید حرفه ای باشید و می توانید کسب و کار خودتان را ایجاد کنید، آن وقت شغلتان را رها کنید و یک عکاس تمام وقت شوید.

هرچه بیشتر به جای چیزهایی مانند لوگو و لایک بر عکاسی خود تمرکز کنید، زودتر می توانید به سراغ کسب و کار خودتان بروید.
[عکاسی از خانواده]
چقدر دستمزد باید مطالبه کنم؟

شرط می بندم که در این مورد اشتباه فکر می کنید. شما به این فکر می کنید که در هر جلسه چقدر باید دستمزد بگیرید، اینطور نیست؟ اما واقعا هیچ نظری در این مورد ندارید. شما فرض می کنید که مردم چقدر مایل اند بپردازند. و به این ترتیب دستمزد خیلی کمی می گیرید.
اما به جای آن، باید:

۱- تصمیم بگیرید که در سال چقدر می خواهید درآمد داشته باشید.

۲- تصمیم بگیرید که در سال چند جلسه عکاسی می خواهید داشته باشید. (هر هفته یا هر ماه از پس چند جلسه بر می آیید؟)

۳- از آن اعداد برای محاسبه این که در هر جلسه چقدر باید دستمزد بگیرید، استفاده کنید.

فرض کنید که دوست دارید در سال ۵۰ میلیون تومان درآمد کسب کنید و می خواهید هر هفته تنها یک جلسه عکاسی انجام دهید.

بنابراین دستمزد هر جلسه: ۵۰ میلیون تومان تقسیم بر ۵۰ جلسه، یا ۱ میلیون تومان می شود.

شاید ۲۰ میلیون تومان در سال و ۱۰۰ جلسه (دو جلسه در هفته) را در نظر داشته باشید.

در این صورت دستمزد هر جلسه: ۲۰ میلیون تومان تقسیم بر ۱۰۰ جلسه، یا ۲۰۰ هزار تومان می شود.
[عکاسی از خانواده]

هزینه ها را مد نظر داشته باشید. من از حداقل تجهیزات استفاده کرده و بر روی مکان عکاسی کار می کنم، بنابراین هزینه های من بسیار کم هستند. اما بعضی از عکاسان پول زیادی درمی آورند و مقدار زیادی از آن را نیز برای هزینه ها از دست می دهند.

از همه مهم تر، فکر نکنید که باید ارزان باشید. مردم برای عکاسی ارزش قائل اند، و وقتی شما یک عکاس خوب با مهارت های عالی باشید، از پرداخت هزینه به شما خوشحال خواهند شد.

و نگران این نباشید که دوستانتان فکر کنند شما زیاد دستمزد می گیرید. وقتی می گویم نباید کار خود را ارزان شروع کنید و به مرور زمان قیمت های خود را بالا ببرید، حرفم را باور کنید. با این حال، به مدت یک یا دو ماه با قیمت ارزان تر شروع به کار کنید تا یک مجموعه نمونه کار برای خود ایجاد کنید. اما وقتی شروع به کار می کنید، باید قیمت گذاری درستی داشته باشید.

نویسنده: مت کوکر (Mat Coker)

منبع:

لنزک

تجهیزات و لوازم مورد نیاز یک عکاس منظره مینیمالیست

 دوربین مناسب برای عکاسی طبیعت یا عکاسی منظره چیست؟ برای عکاسی منظره به چه حداقل لوازمی نیاز دارید؟ بهترین دوربین کدام است؟ در این مقاله، آدام ولش، به این سوالات پاسخ داده و می گوید که یک عکاس منظره مینیمالیست یا ساده گرا به چه وسایلی برای عکاسی نیاز دارد – که آن ها چیزی بیشتر از یک دوربین، لنز و سه پایه نیستند. عکاسی کودک
عکاسی منظره مسلما اولین نوع عکاسی است، به معنای واقعی کلمه. حدود سال ۱۸۲۶، ژوزف نیسه‌فور نیپس بر روی یک صفحه قلعی پوشیده شده با ورقه نازکی از محلول قیر در اتاق کار خود در طبقه بالا، نوردهی ایجاد کرد. تصویر حاصل اولین عکس شناخته شده ای است که نمای او را از پنجره ملکش در لگراس، در منطقه بورگاندی فرانسه نشان می داد. آتلیه کودک

از آن زمان، تجهیزات و تکنیک های مورد استفاده در عکاسی منظره به طور چشمگیری پیشرفت کرده اند. در واقع، برخی از عکاسان احتمالا احساس می کنند که تنها راه ایجاد عکس های منظره قوی، سرمایه گذاری صدها یا هزاران دلاری در تجهیزات دوربین تخصصی است. اما، این حقیقت ندارد!
[تجهیزات مورد نیاز عکاسی منظره]

در واقع، عکاسی منظره می تواند به همان اندازه که خودتان می خواهید پیچیده یا ساده باشد. به فرض این که تجهیزاتی هم وجود داشته باشد که شما را قادر به عکاسی با تنوع بیشتر کند، باز هم می توان تنها با چند قطعه تجهیزات عکاسی پایه، عکاسی منظره را به طور برجسته انجام داد. در این مقاله لنزک، ما چند پیشنهاد برای تجهیزات عکاسی منظره «مینیمالیستی» یا ساده گرایانه را با شما به اشتراک خواهیم گذاشت. ممکن است از فهمیدن این که احتمالا در حال حاضر هر چیزی که برای شروع نیاز است را در اختیار دارید، شگفت زده شوید.
طرز فکر عکاس منظره

من مدت ها پیش یاد گرفتم که گرفتن یک عکس منظره قوی، خیلی بیشتر از ابزارهایی که در اختیار دارید، به داشتن درک درستی از کاری که می خواهید انجام دهید، بستگی دارد. در آن روزها، من فقط یک دوربین و یک لنز داشتم. حتی یک سه پایه هم نداشتم. لنزم Canon 28-135mm بود و من فقط به این دلیل از آن استفاده می کردم چون تنها لنزی بود که همراه دوربینم آمده بود. اوه، و دوربینم، اولین دوربین دیجیتالی بود که تا آن زمان داشتم.
[تجهیزات مورد نیاز عکاسی منظره]

یکی از اولین عکس های منظره که با دوربین دیجیتال جدیدم گرفتم. سیرکا ۲۰۱۰٫

از آن زمان، من و تجهیزاتم، دیدگاهم، و عکاسی ام پیشرفت کرده ایم. با این حال، این واقعیت هنوز به قوه خود باقی است که حتی آن زمان هم این تجهیزات من نبود که به کاری که انجام می دادم معنا می بخشید. بلکه تمایل من به یادگیری و تمرین بود؛ این فکر که من تجهیزات «درست» برای عکاسی از مناظر ندارم، هیچ وقت به ذهن من راه پیدا نکرد.

من فقط خوشحال بودم که یک دوربین، هوای آزاد، و جایی برای عکس گرفتن داشتم. من می دانستم که باید از مناظری که می بینم عکس بگیرم، و از آنجا سعی کردم با چیزهایی که در آن زمان داشتم به بهترین نحو کار کنم. بنابراین با این طرز فکر، چند مورد تجهیزاتی که فکر می کنم برای عکاس منظره مینیمالیست یا ساده گرا ضروری هستند را به اشتراک می گذارم. این لیست بسیار کوتاه است، و تنها شامل سه چیز می باشد.
۱
یک دوربین

بله، لازم به گفتن نیست که اگر می خواهید عکس منظره یا هر عکس دیگری بگیرید، به یک دوربین نیاز دارید. امروزه ده ها (حداقل) مدل دوربین دیجیتال اعم از دوربین های نسبتا ارزان تا دوربین هایی با قیمت های نجومی وجود دارد که می توانید از بین آنها انتخاب کنید. توصیه من به شما این است که اگر یک بدنه دوربین قابل سرویس دهی (تعمیر) مناسب برای کار منظره می خواهید، این فکر که به آخرین و بهترین دوربین برای ایجاد عکس های منظره قوی نیاز دارید را از ذهنتان بیرون کنید.

اولین دوربین دیجیتالم که قبلا اشاره کردم Canon 7D بود، که من هنوز هم از آن استفاده می کنم. این مدل، دوربین خوب، قوی، و تنومندی است که من آن را با خودم همه جا برده ام. اما اگر می خواستم یک بار دیگر این کار را انجام دهم، یک بدنه دوربین بسیار ارزان قیمت تر می خریدم. چرا؟ اگرچه داشتن قابلیت فوکوس خودکار فوق العاده سریع خوب است، اما اگر در حال عکاسی از چیزهای عمدتا ثابت و ایستا باشید، چندان لازم نیست. اگر قصد دارید از طیف وسیعی از سوژه ها عکس بگیرید، مانند مراسم عروسی، ورزش ها، و غیره…، ملاحظات دیگری نیز ممکن است وارد کار شوند.
[تجهیزات مورد نیاز عکاسی منظره]

اما به عنوان یک توصیه کلی برای عکاسی از منظره، دوربینی با بالاترین میزان مگاپیکسل که می توانید هزینه کنید (ترجیحا ضد آب) بخرید و چیزهای دیگر را فراموش کنید. پول خود را برای چیزهای مهم تر نگه دارید. و همین…
۲
لنز

لنز چشم دوربین است. عکس ها تنها نمایش فیزیکی نور هستند و آن نور قبل از این که به دوربین برسد، باید از میان لنز شما عبور کند. من با انواع لنزها، از خیلی خوب گرفته تا ارزان قیمت، از مناظر عکس گرفته ام. همچنین از لنزهایی با فواصل کانونی مختلف اعم از ۱۰mm تا ۶۰۰mm (بله واقعا) استفاده کرده ام.

برخی از آنها لنزهای کاملا دستی ۳۰ ساله بودند که به قیمت ۱۰ دلار در یک فروشگاه دست دوم فروشی خریده بودم و بقیه حدود ۳۵۰۰ دلار قیمت داشتند. نقطه اشتراک همه آنها چه بود؟ اجازه می دادند نور وارد دوربینم شود تا بتوانم عکس بگیرم.
[تجهیزات مورد نیاز عکاسی منظره]

اگرچه درست است که فواصل کانونی خاص اثرات مختلفی بر عکاسی منظره دارند، اما هیچ قانونی وجود ندارد که شما لزوما باید از یک لنز واید یا هر فاصله کانونی دیگری برای عکاسی منظره استفاده کنید. تقریبا هر لنزی که دارید قابلیت ثبت یک عکس منظره خوب را دارد. لنزهای واید، مثلا ۱۴mm تا ۳۵mm، مقدار بیشتری از محیط اطراف را ثبت می کنند و یک حس باز بودن به عکس های شما می دهند، اما الزامی نیستند.
[تجهیزات مورد نیاز عکاسی منظره]

گرفته شده در ۲۴mm

اگر به دنبال لنزی هستید که بدون ورشکست شدن یا نیاز به خرید چندین لنز، بتوانید از آن برای عکاسی منظره استفاده کنید، به دنبال سریع ترین (کوچکترین عدد f) لنزی که می توانید پیدا کنید بگردید، که در محدوده لنزهای واید متوسط قرار داشته باشد. می گویم واید متوسط چون با وجود این که مناظر را تقریبا می توان با استفاده از هر فاصله کانونی ثبت کرد، اما معمولا لنزهای وایدتر متنوع تر هستند. چیزی در محدوده ۱۴mm تا ۵۰mm کافی است. امروزه گزینه های زیادی برای لنزهای پرایم (با فاصله کانونی ثابت) سریع باکیفیت با قیمت های زیر ۱۰۰ دلار وجود دارد.

لنزک: به لنز هایی سریع گفته می شود که گشودگی دیافراگم بیشتری دارند. یعنی امکان تنظیم دیافراگم های باز تر یا ضریب اف های کوچک (مثل f/1.2) وجود داشته باشد.
۳
سه پایه

این روزها هیچ کس نمی خواهد یک سه پایه را با خود به این طرف و آن طرف حمل کند. و درست است، راه هایی برای رفع نیاز به سه پایه در برخی از انواع عکاسی وجود دارد. اما این مسئله شامل کار عکاسی منظره نمی شود. اغلب اوقات نورپردازی (روشنایی) در یک صحنه نیازمند یک سرعت شاتر طولانی است که نگه داشتن دوربین در دست امکان پذیر نیست.

اگرچه همیشه کسی هست که بگوید «من می توانم دوربین را به مدت ده ثانیه بی حرکت نگه دارم!»، اما واقعیت این است که اگر در عکس های منظره خود وضوح کامل می خواهید، به یک سه پایه نیاز دارید. پایان داستان.
[تجهیزات مورد نیاز عکاسی منظره]

البته، این بدان معنی نیست که شما باید ماشین خود را بفروشید تا یک سه پایه قابل استفاده بخرید. من اولین سه پایه ام را به قیمت ۳۵ دلار از فروشگاه والمارت خریدم. آیا آخرین مدل فیبر کربن سبک با یک سرپوش توپی گرافیتی و یک نگهدارنده فنجان بود؟ البته که نه. آیا پایه و اساس محکمی برای دوربین من فراهم می کرد؟ قطعا.

هنگامی که به دنبال سه پایه می گردید، یکی از چیزهایی که باید مد نظر قرار دهید، رتبه بندی (درجه) وزن است. مطمئن شوید سه پایه ای بگیرید که بتواند ترکیب دوربین و لنز شما به اضافه حدود یک سوم دیگر از وزن آنها (مثلا یک کوسن) را تحمل کند. درست مانند دوربین، تاکید بر اهمیت سه پایه هم تا حدودی متناقض است، چون عملکرد جامع و مهمی در کار شما دارد، اما در عین حال کاری بیش از ثابت نگه داشتن دوربین شما انجام نمی دهد.
[تجهیزات مورد نیاز عکاسی منظره]

سه پایه ای پیدا کنید که ارتفاع مورد نیاز و قابلیت حمل و نقل آسان را به شما بدهد و بتواند وزن تجهیزات دوربین شما را تحمل کند. چیزهای دیگر فقط تجملات است.
سخن آخر در مورد عکاسی منظره و مینیمالیسم

این روزها، من خودم را خوش شانس می دانم که تجهیزات متنوع تری نسبت به ۱۵ یا ۱۰ سال پیش دارم. اما به طور کلی، ۹۰% کار عکاسی منظره من تنها با استفاده از دو لنز انجام می شود که در محدوده ۱۴mm تا ۲۴mm هستند. مواقعی وجود دارد که من از محدوده ۵۰mm و بیشتر از آن هم استفاده می کنم، اما خیلی کم پیش می آید.

بنابراین، اگر واقعا مجبور بودم، تقریبا می توانستم تمام کارم را با یک دوربین و در صورت نیاز یک لنز ۲۴mm انجام دهم. به یاد داشته باشید که شما واقعا فقط به سه چیز نیاز دارید:

۱- دوربین – دوربینی با بالاترین رزولوشنی که می توانید از عهده هزینه آن برآیید، بخرید. ضد آب بودن آن هم یک مزیت است.

۲- لنز – به دست آوردن نتایج عالی تنها با یک لنز، امکان پذیر است. اگر می توانید، یک لنز واید متوسط با سرعت بالا (عدد f کم) پیدا کنید. کلید کار این است که یاد بگیرید از پتانسیل کامل هر لنزی استفاده کنید.

۳- سه پایه – حتی یک فرد مینیمالیست یا ساده گرا هم به سه پایه نیاز دارد. اگر انتظارات واقع گرایانه داشته باشید، سه پایه های فوق العاده ارزان قیمتی وجود دارند. مطمئن شوید از سه پایه ای استفاده می کنید که می تواند سنگین ترین ترکیب دوربین و لنز شما به اضافه یک سوم وزن آنها را تحمل کند.
ن
نتیجه گیری

بله، این واقعا تمام چیزی است که برای ایجاد عکس های منظره نیاز دارید. تجهیزاتی که استفاده می کنید، می تواند به قلمرو فیلترهای GND آخرین مدل، دوربین های چند هزار دلاری، سه پایه های فضایی، و لنزهایی که باعث افتخار ناسا می شوند، گسترش یابد. اما وقتی همه این چیزها را کنار بگذارید، تنها سه چیز مورد نیاز است: یک دوربین، یک لنز، و یک سه پایه.

زمانی که اینها را داشته باشید، تمام چیزهای دیگر به خودتان بستگی دارد. تبدیل شدن به یک عکاس منظره موفق بیشتر به نحوه دیدن نور، صحنه، و مهارت شما در متناسب کردن تصویر با تجهیزاتی که در اختیار دارید، وابسته است. یک عکاس منظره ساده گرا بودن لزوما به معنی متوسط و سطح پایین بودن نیست.

نویسنده: آدام ولش (Adam Welch)

منبع:

لنزک

نکاتی برای تبدیل اشیاء روزمره به صحنه های مفهومی

 من یک عکاس اجسام بی جان هستم، اما دوست دارم به خودم به عنوان شخصی که داستان های جادویی درباره اشیاء روزمره می گوید، فکر کنم. شما به لوازم گران قیمتی برای عکاسی از اجسام بی جان (Still life photography) موفق نیاز ندارید – در این آموزش عکاسی اجسام بی جان مفهومی من نکاتی را در مورد تبدیل اشیاء ساده به صحنه های مفهومی جادویی با شما به اشتراک می گذارم.عکاسی نوزاد

جهان بیشتر از آنچه فکر می کنید، فرصت های داستانسرایی در اختیار شما قرار می دهد. یک فنجان قهوه خیلی کسل کننده است، اما این بدین معنی است که می تواند به شما کمک کند تا هر داستانی که می خواهید بگویید. شاید این فنجان قهوه متعلق به یک ستاره شناس باشد و ستاره ها یا ماه گرفتگی را نشان دهد. یا ممکن است تصور کنید که متعلق به هنرمندی است که از روی حواس پرتی قلم موها و مدادهای خود را داخل فنجان قرار می دهد. حتی بادبادک یا بالن های کوچک نیز می توانند در ابرهای بخاری که از فنجان خارج می شوند، پرواز کنند.برگزاری مراسم جشن تولد
[عکاسی اجسام بی جان مفهومی]

مخلوق نور
۱
از لوازم محدود استقبال کنید

جادو و فانتزی در مجموعه عکس هایی که من در اینجا به اشتراک گذاشته ام شایع تر هستند، اما اکثر لوازمی که استفاده کردم کتاب و بطری های شیشه ای بودند – که پیدا کردن آنها سخت نیست، و چیزهای تجملی و عتیقه ای هم نیستند. در واقع، فقدان لوازم خاص یکی از چالش های عکاسی از اجسام بی جان است که به نظر من بسیار جذاب است.

بدون لوازم زیاد، تخیل من جاهای خالی را پر می کند! من می توانم با یک تکه کاغذ ترسیم، یک اژدها بسازم، در اطراف یک دونات کهکشان ایجاد کنم، یا حتی یک اسب شاخدار کوچک را به زندگی بر روی قفسه کتابم دعوت کنم. تنها با دو اسپیدلایت و یک رفلکتور، می توانم داستان هایی از فضا، معجون های جادویی، مسافران، دانشمندان، و جادوگران بگویم. جالب ترین بخش کار ایجاد یک مفهوم افسانه ای است – تمام کارهای تکنیکی تنها تکالیف جبری هستند.
[عکاسی اجسام بی جان مفهومی]

گلوله های آتشین برای مبتدیان
۲
همیشه با یک طرح اولیه شروع کنید

توصیه ای که من به هر کسی که می خواهد وارد کار عکاسی از اجسام بی جان مفهومی شود می کنم این است که همیشه با یک طرح اولیه شروع کند. ای کاش کسی زودتر این را به من گفته بود! این کار به شما اجازه می دهد تا در مورد شخصیت و داستان خود فکر کنید، سوال های مهم بپرسید، و جزئیات زیبا اضافه کنید.

عکاسان زیادی وجود دارند که می توانند در حین کار به یک ایده فکر کنند، اما من قطعا یکی از آنها نیستم. طراحی و برنامه ریزی از قبل، یک جزء اصلی کار یک عکاس اجسام بی جان است. همچنین به ترغیب الهاماتی کمک می کند که از کار عکاسان دیگر نشأت نمی گیرند. الهام از واسطه های دیگر و زندگی روزمره شما پرورش می یابد.
[عکاسی اجسام بی جان مفهومی]

T-Rex و حس زیبای آن
۳
خارج از منطقه امن خود به دنبال الهامات ذهنی بگردید

همه ما مجبوریم در زمینه کاری خاص خود به دنبال الهامات ذهنی بگردیم، اما در مورد ادبیات و موسیقی چطور، یا پادکست و شعر؟ من عکسی دارم که تنها از یک خط از یک آهنگ اثر The National الهام گرفته است. داشتن یک ذهن باز برای الهام گرفتن ضروری است.

خود را به دانش عکاسی محدود نکنید: چیز جالبی در مورد زیست شناسی، علم خودشناسی، یا رقص یاد بگیرید. ایجاد تنوع قابل اطمینان ترین راه برای جلوگیری از ته کشیدن خلاقیت است.

لنزک: اگر به خلاقیت در عکاسی علاقه مند هستید، سری به سایر مقالات خلاقیت سایت بزنید.
[عکاسی اجسام بی جان مفهومی]

مخلوق نور
۴
تقویت جزئیات جالب

نکته مهم دیگری که به روح بخشیدن به اشیاء روزمره کمک می کند، این است که به طور خاص عمل کنید. الیزر یودوفسکی (Eliezer Yudkowsky) آن را «فضیلت محدودیت» می نامد. به این فکر کنید که چه چیزی شیء شما را جالب می کند – چطور است که شما را هیپنوتیزم کند یا یک احساس گرما و خواب آلودگی به شما بدهد؟

به عنوان مثال بیایید از یک فنجان چای استفاده کنیم. شاید بتوانید از طریق یک فنجان شفاف، نور خورشید را در چای خود ببینید. سپس آن را روی یک دسته کتاب قرار دهید و با نور پس زمینه از آن عکس بگیرید تا زیبایی آن را نشان دهید.
[عکاسی اجسام بی جان مفهومی]

کلکسیون آتش

یا شاید عطر و طعم را دوست دارید؟ اطراف فنجان را با ادویه جات و گل ها پر کنید تا به بیننده خود نشان دهید که عطر این گلبرگ های گل رز، شکر وانیلی، و اسطوخودوس در فنجان چای شما چگونه است. یا شاید آن را دوست دارید چون باعث آرامش شما می شود. در این صورت، می توانید آن را با یک داستان موقع خواب و ماه و ستاره های کاغذی در بالای بخار چای خود ترکیب کنید. هنگامی که تصمیم گرفتید که کدام ویژگی خاص شیء خود را بیشتر از همه دوست دارید، این جزئیات شما را به سمت بقیه روند کار هدایت خواهند کرد.

برای من، اجسام بی جان با ارزش ترین ژانر عکاسی است، بنابراین به شما توصیه می کنم که آن را امتحان کنید. به دقت به پتانسیل پنهان اشیاء، دگرگونی های کوچک آنها، و ارتباط ظریف بین آنها نگاه کنید. عکاسی اجسام بی جان شما را به یک کاوشگر در دنیای اشیای بی جان تبدیل می کند.

برای مطالعه آموزش های عکاسی بیشتر از دینا بلنکو، یکی از برترین ها در ژانر عکاسی اجسام بی جان، اینجا کلیک نمایید.

نویسنده: دینا بلنکو (Dina Belenko)

منبع:

لنزک

چطور عکاس پرتره بهتری شوید

 اگر به هر عکاس کهنه کاری که از اشخاص عکس می گیرد در حین عکاسی نگاه کنید، قصد و نیت عمدی او را خواهید دید – یعنی عکاس هی حرفه ای حساب شده عمل می کنند. البته نه فقط در مورد دوربینشان و تنظیمات آن، بلکه در مورد سوژه خود. بروس گیلدن زمان زیادی را صرف عکس گرفتن از مردم نیویورک در خیابان ها می کند. نیک نایت در استودیوی عکاسی خود یا در محل عکاسی ساعت ها وقت با مدل ها می گذراند. روابطی که آنها با افرادی که از آنها عکس می گیرند دارند، حساب شده و هدفمند است.  آتلیه نوزاد
[عکاسی پرتره] سالن تولد کودک

عکاسانی که تجربه کمتری دارند، یک عکس پرتره را به شیوه ای متفاوت می گیرند. آنها به دوربین در دست خود نگاه می کنند، تصمیمات تکنیکی می گیرند، تنظیمات را بررسی کرده و تغییر می دهند، لنزها را عوض می کنند، و شاید فیلتر اضافه کنند. آنها همه این کارها را با قصد ایجاد عکس های بهتر انجام می دهند.

در همین حال، سوژه عکاسی پرتره احتمالا کمی احساس سردرگمی یا نادیده گرفته شدن می کند. او ممکن است بی علاقه، یا حتی خسته شود.

تعامل با شخصی که می خواهید از او عکس بگیرید، خیلی بیشتر از ور رفتن با دوربینتان در دقیقه آخر، به شما کمک می کند تا عکس های بهتری بگیرید.
ارتباط برقرار کنید

به سوژه خود توجه کنید. شما هیچ وقت نمی بینید که یک عکاس حرفه ای باتجربه وقتی در کنار سوژه خود است، بر روی دوربین تمرکز کند. آنها از قبل حواسشان به نوردهی و گزینه های فوکوس و… بوده است.

در رابطه با سوژه، توجه نشان دان و تعامل با آنها کمک می کند تا آرام شوند. هنگامی که سوژه از روند کار لذت ببرد و احساس خوبی در مورد آن داشته باشد، پرتره های خیلی بهتری خواهید گرفت.
[عکاسی پرتره]

برای این عکس که در طی یک نمایش خیابانی گرفته شد، من می خواستم پس زمینه را حذف کنم. این کار سخت بود، چون مردم و فعالیت ها در همه جا وجود داشتند. من مجبور شدم او را جابجا کنم تا زمانی که هیچ چیز حواس پرت کننده ای در پشت او وجود نداشته باشد. همانطور که این کار را انجام می دادم، با او صحبت می کردم و به او نشان می دادم که می خواهم دست هایش را چطور نگه دارد. او مجذوب این دقت من شده بود و از تعامل لذت می برد.
حتی اگر زمان کمی برای گرفتن یک عکس پرتره دارید، یادگیری برقراری ارتباط بهترین کاری است که می توانید برای بهبود کار هنری خود انجام دهید. برای من این کار بسیار دشوار بود، چون من ذاتا خجالتی هستم.
[عکاسی پرتره]
اعتماد به نفس خود را به طور هدفمند تقویت کنید

شغل من در بخش عکاسی یک روزنامه آغاز شد. من به سرعت متوجه شدم که برای موفق شدن باید بر اعتماد به نفس نداشتنم غلبه کنم. اکثر عکس ها در روزنامه ها حداقل شامل یک شخص در ترکیب بندی هستند، بنابراین اگر من بر این عدم اعتماد به نفس غلبه نمی کردم، نمی توانستم شغلم را برای مدت طولانی حفظ کنم.

اگر به ارتباط با مردم عادت ندارید، در صورتی که بخواهید پرتره های جذاب بگیرید، باید خودتان را تغییر دهید. ظعکاسان خجالتی اغلب فکر می کنند که «من نمی خواهم چیزی را به مردم تحمیل کنم، یا باعث دردسر آنها شوم». این اولین جنبه عکاسی پرتره است که باید روی آن کار کنید.
[عکاسی پرتره]

به جای فکر کردن به این که شما باعث زحمت آنها هستید، فکر کنید که ممکن است با عکاسی از کسی روزش را بسازید. مردم اغلب توجه را دوست دارند. اگر با یک لبخند و روشی دوستانه به آنها نزدیک شوید، از واکنش های آنها شگفت زده خواهید شد.
دوباره از مکان های تکراری بازدید کنید

برقراری ارتباط با مردم در طول زمان به شما اجازه خواهد داد تا راحت تر از آنها عکس بگیرید. ما در چیانگ مای تایلند کارگاه های عکاسی برگزار می کنیم. مردم بازارها و روستاها اکنون کاملا با ما آشنا هستند. ما مردم زیادی را می شناسیم که از این که از آنها عکس گرفته شود لذت می برند. ما به طور هدفمند با مردم ارتباط برقرار می کنیم.

ممکن است یک بازار محصولات کشاورزی محلی یا باشگاه فوتبال فرزندتان در حوالی شما باشد که بتوانید به طور مرتب با دوربین خود به آنجا بروید. دوباره به آن مکان ها برگردید و از همان شرایط عکس بگیرید. انجام این کار به ایجاد روابط – و اعتماد به نفس شما – کمک می کند.
[عکاسی پرتره]

من هیچ وقت قبلا از این مرد عکس نگرفته بودم. اما او مرا در آن اطراف دید که مشغول عکاسی بودم و مشتاق بود که از او عکس بگیرم. چنین اتفاق هایی باعث می شود کار برای عکاس آسان شود. اینقدر صریح و مایل بودن او به این معنی بود که من می توانستم به راحتی با او تعامل برقرار کرده و یک پرتره محیطی بسیار طبیعی بگیرم، با وجود این که ژست گرفته بود (عکس کاندید یا بی هوا – بدون متوجه بودن سوژه نبود). من به او علاقه نشان دادم، و در مورد محصولی که می فروخت از او سوال کردم و او به گرمی پاسخ داد.
کنترل دوربین خود را به دست بگیرید

دوربین خود را بشناسید. از قبل برنامه ریزی کنید و قبل از این که سوژه را ببینید، تجهیزات خود را تنظیم کنید. لنز مناسب انتخاب کنید. حدس بزنید که نور چطور خواهد بود و آیا یک پس زمینه نرم می خواهید یا شارپ و فوکوس شده. اگر در مورد استفاده از مُد نوردهی دستی (M) مطمئن نیستید، مُد اولویت دیافراگم (A یا Av) را انتخاب کنید تا بتوانید عمق میدان مورد نظر خود را به دست آورید.

زمانی که دوربین خود را خوب بشناسید و کنترل آن را به دست گیرید، آزاد خواهید بود تا با سوژه خود تعامل برقرار کنید. حرف زدن با سوژه قبل از گرفتن عکس او بسیار مفیدتر از ور رفتن با تنظیمات دوربین است.
[عکاسی پرتره]

من بارها این باربر را در بازار دیده بودم، و احساس می کردم که کمی خجالتی است. اما من می خواستم از او عکس بگیرم. او چهره ای جالب و خالکوبی های سنتی بر روی بازوهای خود دارد.

وقتی او را دیدم که بر روی چرخ دستی خود استراحت می کرد، نوردهی را به صورت دستی تنظیم کردم و بدون این که بفهمد یک عکس آزمایشی از آن طرف خیابان از او گرفتم. من فاصله فوکوسم را تخمین زدم و آن وقت به او نزدیک شدم. من پیش بینی کرده بودم که او خجالتی باشد، و برخی از فروشندگان ممکن است او را دست بیاندازند و ترغیب کنند که لبخند بزند.

او موافقت کرد که من از او عکس بگیرم. اما همانطور که داشتم این کار را می کردم، دست هایش را در کنار خود گذاشت. من از او خواستم تا دوباره آنها را همان جایی که بودند بگذارد، و توضیح دادم که می خواهم از خالکوبی هایش نیز عکس بگیرم.

در این لحظه کوتاه دو سه نفر شروع کردند او را دست انداختن. او خجالت کشید و چرخ دستی اش را به سمت پایین خیابان هل داد. این تنها عکس واضحی است که از او گرفتم.

اگر من مشغول آماده کردن دوربینم می شدم و با او تعامل برقرار نمی کردم، شک دارم که این عکس اینقدر جالب می شد.

دفعه بعد که او را دیدم، یک نسخه چاپ شده از پرتره اش را به او دادم. حالا وقتی ما از بازارها دیدن می کنیم، او همیشه به من «سلام» می کند و یک لبخند بزرگ به من تحویل می دهد.
از اساتید کهنه کار یاد بگیرید

زمانی که من داشتم عکاسی را یاد می گرفتم، نه یوتیوب بود و نه هیچ سایت آموزش عکاسی ای که به من کمک کند. این روزها ده ها مستند و برنامه وجود دارد که عکاسان را در حین کار نشان می دهد. عکاسانی را پیدا کنید که کارشان را تحسین می کنید و نحوه کار آنها را یاد بگیرید.

یکی از پیج های اینستاگرام مورد علاقه من، پرتره های لی جفریز (Lee Jefferies) است.
به طور هدفمند تعامل برقرار کنید

دفعه بعد که یک پرتره می گیرید، به جای دوربین، بیشتر با سوژه خود صحبت کرده و ارتباط برقرار کنید.

و اگر هنگام ایجاد یک پرتره گفتگوی جالبی با کسی داشتید، داستان خود را در قسمت نظرات با ما به اشتراک بگذارید.

نویسنده: کوین لندور یوهان (Kevin Landwer-Johan)

منبع:

لنزک